راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 591 ) تاخت چهار نعل به سوی دلار 200 ه
عدم درک صحصح از وضعیت فعلی اقتصاد ایران موجب عرضه نسخه های بدلی شده است که به جای درمان بر شدت وخامت اوضاع منجر خواهند شد.
دولت و مجلس نمی دانند که وارث یک دولت ورشکسته هستند دولت نه تنها قادر به تامین هزینه یک ساله در قالب بودجه نیست بلکه با انبوهی از بذهیهای گذشته هم روبرو هست ( چرا باید لاپوشانی کرد صراحتا باید گفت دولت ورشکسته را دولت سیزدهم تحویل گرفته و هر چه بیشتر دست و پا می زند بیشتر در باطلاق ورشکستگی فرو می رود این واقعیت حقیقی و ملموس فعلی است)
وقتی بودجه و حقوقی برای یک شخص و یا یک اداره تعیین می کنید در وسط سال به اندازه نصف اول سال ارزش دارد مفهومش چی هست ؟
اول اینکه با ریالی روبرو هستیم که ارزشش مرتب سقوط می کند اصلا مشکل ارز نیست اصلا ارزش دلار مطرح نیست اینجا خود ریال مرتب در حال فرو ریزی است.
این سقوط ارزش ریال به خاطر مشکلات انباشته شده است که حل نشده اند و حل هر کدام یک شجاعت و تصمیم گیری سخت جانفرسا و عاقلانه می طلبد؟
اول از همه کسری بودجه سالانه ( تازه احمقانه تر اینکه مجلس مبلغ بودجه را به شدت در کمسیون اقتصادی و تلفیق افزایش داده و به قول رئیس برنامه بودجه دکتر منظور از 300 همت کسری به نزدیک 500 همت کسری تراز بودجه نسبت به درآمد رسیدیم )
دوم بدهیهای پرداخت نشده دولت سوم ناترازی بانک ها چهارم ناترازی واردات و صادرات ( افزایش 15 میلیاردی کسر تراز پرداختی ارز به صادرات )
چهارم نقدینگی کلان 7000 میلیارد تومانی پنجم اقدامات ناپخته و نابخردانه دولت سیزدهم و دلایل دیگر.
اما وزن این اقدامات ناپخته بسیار بیشتر از چهار فاجعه قبلی هست چرا چون یک دولت معقول و درست کار می تواند چهارتای اولی را درمان کند اما اقدامات نابخردانه دولت تمام اثر چهار فاجعه اول را دوبله یا حتی به توان دو خواهد کرد؟
درست مانند اقدام دولت در اتخاذ سیاست انقباضی برای کنترل تورم که نتیجه ای بسیار ضعیف در تورم داشت اما باعث ورشکستگی بسیاری خواهد شد.
اصلا این اقتباس از اقتصادانان غربی و توصیه های لیبرالی کشور بدبخت کرده دولت روحانی بین سال 1392 تا سال 1397 همین سیاست انقباضی پیش گرفت نتیجه فقر عمومی ناتوانی کامل بخش تولید بهره سنگین بانکی در حالی که قیمت دلار ثابت بود زمینه را برای تهاجم تحریمها آماده کرد.
این تجربه شکست برای دولت حاضر درس عبرت نشد.
اصلا اقتصاد دانان بی تجربه دولت برای درمان چشمشان به سطور کتابهای خارجی و تحصیلی است تا راه درمان پیدا کنند.
نتیجه فاجعه بار خواهد بود آن هم برای اقتصاد کشوری که 12 سال است رکود اقتصادی همراه تورم دارد تحمل می کند؟
همین کشور ترکیه 20 سال پیش تجربه لیر صبح یک قیمت ظهر یک قیمت را پشت سر می گذراند تورگوت اوزال فرمان بدست گرفت بر خلف کتابهای اقتصادی گفت نباید از تورم بترسیم حالا که کار هست شغل هست پول هست شما یک کمی اقلام بالاتر بخرید اشکالی ندارد.
توانست کشور ترکیه را نجات دهد.
اما امروز دولت ایران کاری کرده که نه شغل هست نه پول هست و نه مواد غذایی به اندازه کافی فردا هم نه مالیات خواهد بود و نه بخش خصوصی.
در اقتصاد کلاسیک ( برای درمان کسری بودجه و درآمد زایی دولتی ) دولتها در چنین مواقعی به سمت افزایش قیمتهای انرژی ( نفت گاز بنزین گازوئیل ) حرکت می کنند و راه بعدی افزایش مالیاتها است .
اما هر دو این راه حل ها در ایران با محدودیت و مشکلات امنیتی روبرو هست اولی که نا ممکن و سخت دومی هم ناپخته و زیان آور است.
در غرب مصرف انرژی بیشتر محدود به بخش حصوصی است در عین حال که ساختار حمل و نقل عمومی پیشرفته هست تا جایی که افزایش نرخ بنزین تا دو برابر گاهی موجب تنزل قیمت مترو و اتوبوس هم می شود؟
مالیات هم در یک سیستم جا افتاده اقتصادی از فقرا گرفته نمی شود بندرت افزایش مالیات بر افزایش مواد غذایی عمومی منجر می شود.
بیشتر مالیاتها بر اقلام مصرفی مانند سیگار رستورانهای شیک لباسهای گران قیمت و لکچری وضع می شود.
حتی گران کردن برق آب گاز خانگی با یک جدول حداقل نرخ برای مصارف زیر الگوی مصرف و حداکثر قیمت برای پر مصرف ها منجر خواهد شد.
اما در ایران هیچ حساب و کتابی در کار نیست و راه حل ها منجر به فاجعه بدتر از اصل مشکل خواهند شد.
دولت نمی داند وضعیت چگونه است.
ارزش زیال بطور روزانه در حال سقوط است در این وضعیت ثابت نگه داشتن قیمت ارز به فاجعه ختم خواهد شد درست مانند جمع کردن آب در پشت یک سد خاکی یک روز این سد شکسته خواهد شد با همه عدم تزریق پول به اقتصاد با همه تنزل دادن حقوق ماهیانه کارگران و کارمندان این سد شکسته خواهد .
نمی شود که اول سال با 400 هزار تومان یک کیلو گوشت خرید کرد و در پایان سال برای همان یک کیلو گوشت 700 هزار تومان پرداخت کرد.
وجه کالا از دولت تبعیت نمی کند مگر حقوق کارمند یا کارگر است که دولت فاجعه بار جلوی افزایش آن را بگیرد.
تازه همین عدم پرداخت حقوق مناسب با افزایش تورم آثار جانکاه به دنبال دارد که قابل پیش بینی است.
اما دولت نمی خواهد یا نمی تواند زیر بار آن برود.
با این حساب دولت قادر به جلوگیری از فجایع اقتصادی در پیش نیست لذا فقط وقتی متوجه عظمت شکست خواهد شد که سد شکسته شود و آّب همه چیز را با خود ببرد دلار 200 هزار تومانی پایان ریاست جمهوری آقای رئیسی را بدنبال خواهد داشت .
انوقت شاید حتی خود ایشان برای دوره بعد نتواند کاندید شود ( قطعا" شکست خواهد خورد)
در واقع شکست دولت سبب خواهد شد تمام اقتصاد ایران به گل بنشیند همه مردم خاکستر نشین شوند
آنوقت بسیاری از شغل ها از بین خواهد رفت نه تنها دولت که بخش خصوصی هم در بن بست گرفتار خواهد شد خرید و فروش بطور کامل متوقف خواهد شد؟
در واقع دولت ورشکسته و سقوط کرده همه را باخود به قعر چاه خواهد برد همانطور که تاکنون بانکها را با خود به قعر کشیده است.
با یورش مردم برای خروج از کشور روبرو خواهیم شد ( آثاری که از هم اکنون قابل مشاهده است)
اکنون آخر سال است اما بازار در رکود وحشتناکی بسر می برد؟
درک وضعیت بسیار اهمیت دارد در حالکیه نرخ ریال مرتب سقوط می کند ثابت نگه داشتن نرخ ارز خود باعث خروج ارز افزایش واردات افزایش کسری سرمایه تولید و شکست واحدهای تولیدی خواهد شد.
همینطور افزایش شدید تقاضا برای ارز تجربه خواهیم کرد.
در سمت عرضه ارز هم با کاهش ذخیره ارزی و نابود کردن منابع برای پایین نگه داشتن مصنوعی نرخ روبرو خواهیم بود.
فجایعی که هر روز نا دیده گرفته می شوند یا انکار می شوند؟
اما چاره کار چیست ؟
1- دولت باید بودجه را بر مبنای درآمد تنظیم کند ( افزایش بودجه مجلس را نپذیرد )
2-اتخاذ سیاست مالیاتی همگانی و ناچیز یک درصد ( پایان تمام بخشودکیهای مالیاتی)
3- تغییر سیاستهای پولی از انقباضی عمومی به انبساطی محدود برای وامهای خرد و بخش تولید)
4-تغییرات وسیع در بانک مرکزی و انحلال بانکهای ناتراز
5-تبدیل نرخ گذاری دلاری مواد کانی و معدنی از دلار به ریال
6- دادن امتیازات وسیع و سریع به بخش خصوصی
7- ایجاد شرکتهای بزرگ سهامی عام برای تولید اتومبیل اتوبوس کامیون هواپیمای داخلی
8-واگذاری کلان زمین برای تولید در مناطق وسیع جنوب و جنوب شرقی و شمال شرقی و شرق برای شرکت های سهامی بوجود آمده در بالا
9- اعلام سیاستهای کلان تولید در داخل همه چیز ( نهاده های دامی و محصولات صنعتی )
10- ایجاد محدودیت شدید برای واردات کالاهای ساخت خارج بتدریج بگونه ای که بعد از پنج سال واردات صفر روی میز باشد یا در حد بسیار ناچیز
11-ایجاد مسیر ترانزیت کالا از مرز واخان افغانستان تا مرز های شمالی غربی و بنادر ( اصلی ترین پروژه کشور باید باشد)
12- اعلام نرخ آزاد برای بنزین مصرفی بالاتر از 60 لیتر در ماه برای هر ماشین
13-افزایش حقوق کارمندان و کارگران به شکل موثر ( برای افزایش تقاضا در بازار داخلی سیاست تقویت بازار ورشکسته بخش خصوصی)
14-تشکیل بانک توسعه اسلامی برای وام دهی تا 20 میلیون تومان بدون بهره تا وامهای توسعه ای برای ساخت و تولید فقط از طریق صندوق ذخیره ارزی کشور
15-تشکیل یک گروه هفت نفره ( اقتصاد دان ملی ) برای هدایت سیاستهای پولی مالی اقتصادی کلان
16-عدم تعلل در اتخاذ موارد بالا یک لاجرم مرگ و زندگی است برای کشور ( اگر حاکمیت درک کند) به قول آیه9 سوره قرآنی زمر بین کسانیکه می دانند و کسانیکه نمی دانند برابرند؟