سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 618 ) ملت بازنده انتخابات ریاست جمهور

انتخابات 1403 ریاست جمهوری ایران یکی از بزرگترین رخدادهای سیاسی تاریخی اقتصادی در طول حیات 7000 ساله فلات ایران و  1445 ساله جهان اسلام و حتی کل جهان معاصر  به شمار می آید.

چرا این انتخابات اینقدر نقش اساسی پیدا کرده است به چند علت سیاسی اقتصادی نظامی تمدنی ذیل:

1-اینک جهان در آستانه تغییرات تاریخی در نقشه سیاسی نظامی اقتصادی (‌ پیچ تاریخی ) خاصی دارد قراردارد  قدرت اقتصادی از غرب به آسیا منتقل شده و به تبع آن قدرت سیاسی و نظامی هم شاید منتقل  شود.

 جهان از یک جهان تک قطبی به سمت جهان چند جانبه گرایی رفته و احتمالا ایران یکی از اقطاب جهان معاصر خواهد بود ( به شرطی که مسئولان کشور عاقلانه عمل کنند؟‌)

2-کشور ایران دچار یک مشکلات بسیار پیچده حکمرانی اقتصادی و سیاسی داخلی شده و تحریم های خارجی نیز در تشدید این ناترازی ها نقش کاتالیزری ( تسریع کننده ) داشته اند.نقش اقتصاد بسیار افزایش پیدا کرده تا جای که مسئله مرگ و زندگی شده است.

3-جهان اسلام ( دومین تمدن جهانی تاریخی سرکوب شده دنیا )‌ از حالت سر خوردگی حاکمان تسلیم غرب شده خود دارد تبری می جوید این قدرتت عظیم با انقلاب اسلامی بیدار شده با زلزله طوفان الاقصی و کشتار تاریخی غزه دارد هویت خود را بازبینی می کند.

4-جهان غرب از یک ورشکستگی نظامی و سیاسی در غزه به آپارتاید در عقاید رسیده و تمام آبروی حقوق بشری و لیبرال دموکراسی غربی را در کشتار غزه نابود کرده است با حمایت بدون قید شرط از اسرائیل.

جهان غرب ایران را یک دشمن بالقوه خطرناک می داند و اعتقاد دارد  که هرگز نباید قدرتمند و بلند شود.

5-تمدن های مطرح چینی روسی و حتی هندی در یک مرحله گذار و مترصد هستند تا با فرصت بدست آمده و با چراغ خاموش میوه جنگ در غزه و احتمالا جهان اسلام ( بسیار مایلند جنگ غرب با اسلام را برای محفوظ بودن یا رهایی خودشان از در گیری)  با غرب را درو کنند ( تمدن چینی مدتها است چراغ خاموش می راند حتی با داشتن قدرت نظاره گر تاریخ معاصر است ) قدرتی که از آینده ایران هرا سناک است برایش قدرت گرفتن ایران مقرون به صرفه نخواهد بود. ( شریک نمی خواهد مقهور مغلوب می خواهد )

6- اعراب (حکام عرب ایران دشمن حاکمیت خود می دانند ) تسلیم غرب شده سعی دارند با تمسک به غرب یا شرق روسیه و چین مانع بلند شدن قدرت ایران شوند و در این راه حاضرند همانطور که در 40 سال گذشته دو تریلیون دلار هزینه کردند در آینده هم چند تریلیون دلار دیگر هم هزینه کنند.

7-جهان سومی که چشم به بلند شدن ایران دارند منتظرند ایران به قدرت جهانی و مسلط تبدیل شود تا بتوانند در سایه ایران رشدی کنند به نام و نانی برسند

حالا در این مجادلات بین المللی ایران خود در درون از مشکلات عدیده ای رنج می برد.

که اصلی ترین آنها تسلط رانت بران و سودجویان داخلی بر مقدرات اجرایی کشور است.

باید اذعان کرد که مجلس و دولتهای گذشته بخشی از حکمرانی پشت پرده را در لفافه قانون و بازی های زیر میزی رانت های کلانی را به مافیاهای مختلف واگذار کرده است مافیاهای متعدد و مقتدر مانند مافیای بانکی وارداتی خودرویی صنعتی معدنی کالاهای اساسی مواد غذایی دارویی شیمایی و................

حالا در این بین قرار است یک رئیس جمهوری انتخاب شود تا بتواند ایران از پس تمام مشکلات بالا خارجی و داخلی نجات دهد یا با تاسی به قانون اساسی و رهبری نظام بتواند شرایط خوب و عادلانه ای برای تمام آحاد مردم فراهم کند.

رئیس جمهوری که باید بعد از سیاست با اقتصاد بسیار عجین باشد با اسلام قرار داد اخوت و دلدادگی بسته باشد

اینک نقش یک مدیر اقتصادی از همه خصوصیات رئیس جهور باید برجسته تر باشد .

امکان انتخاب چنین نیروی بس قدرت عظیم برای ایران فراهم خواهد کرد.

چنین نیروی قادر خواهد بود به تمامی اهداف بالا برسد.

اما این وسط یک مشکلی پیدا شده است این رئیس جمهور باید از سد شورای نگهبان عبور کند .

شورای نگهبان جمهوری اسلامی ایران خود شده است این وسط سد جمهوریت و اسلامیت؟

چرا چون تسلط کامل و یک نفره اقای جنتی این شوراء را فلج کرده ناقص کرده از کار کرد واقعی خود جدا کرده است؟

اشتباه نکنید خرده گیری من از شورای نگهبان از جناح چپ ( اصلاح طبان ) نیست من صلاحیت شورای نگهبان به خاطر حمایت از اصول گرایان و ضد ملی بودن محکوم نمی کنم اتفاقا خرده گیری من از شورای نگهبان از جناح راست هم راست تر است.

شورای نگهبان با ریاست سید احمد جنتی 97 ساله از حیز انتفاع خارج شده کار کرد خود را از دست داده فسیل شده مغزش کار نمی کند افراط گرایی و تند رویی زیاده روانه آن باعث مشکلات بسیار عدیده ای برای جمهوری اسلامی ایران شده است 

من ثابت می کنم که چنین است این آقای جنتی در شورای نگهبان یک رای از دوازده رای را ندارد بلکه رای او رای 9 تا ده نفر است چون امکان کار بقیه در شورا بدون موافقت او وجود ندارد هر کس با او مخالفت کند درجا مشکل پیدا  خواهد کرد.

قانونا چنین نیست اما عملا همین است شش عضو منتخب رهبری اگر مخالفت کنند ایشان می توانند با رایزنی با رهبری و دفتر رهبری نامبرده را برکنار کنند.

همین طور شش متخب مجلس قابل تعویض هستند.

از لحاظ تاریخی هم ثابت شده با رای ایشان مخالفت نمی شود.

بیاد بیاورید چه کسی مدافع احمدی نژاد بود در شورای نگهبان و حتی امامت جمعه تهران در سخنرانی 1386 به نقل از خواب یکی از دوستان مادر فوت کرده اش علنا گفت که به احمدی نژاد رای بدهید. اصلا خواب حجیت ندارد آن هم خواب یک راننده تاکسی مگر خواب آیت الله نجفی مرعش بوده ( آن هم برای بیست میلیون نفر بیان کردن این خود نشان سادگی دارد از لحاظ شرعی هم اشکال دارد شما در انتخاب احمدی نژاد نقش اساسی داشتید در تمام گناههای ایشان هم شریک هستید در آن دنیا باید جواب بدهید )

رئیس جمهور باید مدیر مدبر و امانت دار باشد آقای احمدی نژاد یک سخنرانی خودش نمی تواند مدیریت کند چشم می بندد هرچه به دهانش آمد مطرح می کند؟

امانت دار بود 700 میلیارد دلار کاشت در مزرعه علف هرز و پول پاشی نابخردانه؟

اقای جنتی از نامه احمدی نژاد به جورج بوش بارها حمایت کرد. جه کسی است که نداند انتخاب روحانی هم به عنوان کاندیدای اصلح کار آقای جنتی بود این دومین زیان و خسران به مردم ایران جنایت احمدی نژاد به ایران کم نبود حمایت از روحانی هم دومین گناه بزرگ آقای جنتی برای مردم ایران بود؟ ( اصلا دور اول ریاست جمهوری ایشان نمی شناختید ؟ دور دوم که نفاق ایشان محرز بود چرا صلاحیت ایشان دوباره تائید کردید)

یک روحانی دو آتشه و تند رو که معمولا انتخابهای نچندان اصلح روی میز شورای نگهبان می گذارد .

حتی رهبری را هم در معذوریت قرار می دهد دیگر وقت بازنشستگی ایشان فرا رسیده است ترا به خدا حداقل شر انتخابهای نابخردانه ایشان از سر مردم ایران کم کنید.

این مغز دیگر قادر به تجزیه و تحلیل سود و زیان اسلام و حتی ایران نیست؟

توی این لیست کاندیداهای مورد تائید شورای نگهبان برای ریاست جمهوری ایران خدا وکیلی چند نفر آدم مطمئن مطلع برای 7 مورد بالا وجود دارد .

اگر بگویم هیچ یا حتی فقط یک نفر اشتباه نکرده ام.

شورای نگهبان غفلت عظیمی کرد اینک یک مدیر و مدبر اقتصادی می خواهیم بدون این نقش ممکن است همه چیز نابود شود 

کدام یک از این شش نفر مدیر اقتصادی یا اقتصاد خوانده هستند؟

هیچکدام چهار نفر آنها مرخص ابدی هستند برای ریاست جمهوری آقایان زاکانی قاضی هاشمی زاده مصطفی پور مختار و پزشکیان همگی فاقد خصوصیات اقتصادی هستند پس انتخابی اشتباهی هستند؟

اقایان قالیباف و جلیلی هم فاقد مشخصات اقتصادی هستند اصلا رای ندارند چگونه اینان روی میز گذاشتید برای چه ؟

آگر آن دنیا از شما سوال شود چرا به ملت خدمت نکردید چه پاسخی دارید ؟ برای مسائل گروهی سیاسی یا لجاجت با شخص و گروهی دیگر ؟

بدون شک با این انتخاب اشتباه شما با شیطنت رسانه های زنجیره ای و رسانه های غربی پزشکیان به پاستور خواهد رفت 

موضوع ایشان نیست او اثبات شده نیست اما نخواستن 5 نفر دیگر ثابت شده است.

پزشکیان یک علامت سوال برای غرب است اما برای فرصت طلبان داخلی یک تنفس برای تسخیر کلیدی ترین مناصب.

و طرد دائم صالحان داخلی.

از صحنه بازی سیاسی اجتماعی و حتی قانون گذاری .

ملت ایران چه گناهی کرده که اینک آقای جنتی با اشتباه مکرر شخص آقای پزشکیان توی صندوق رای گذاشته اند؟

اصلا انتخاب پزشکیان برای رد گم کردن بوده وگرنه شخص آقای جنتی فکر می کند مردم ایشان انتخاب نخواهند کرد ( همین دلیل برای محجور بودن فکر ایشان کافی است )

می دانید انتخاب آقای پزشکیان یعنی چه یعنی اقتصاد لیبرال دموکراسی یعنی بی حجابی قانونی خانمها یعنی نابود شدن ارزش های اسلامی یعنی متفرق کردن جبهه مقاومت یعنی اخراج ایران از شرق و حتی غرب یعنی پشت درب اتحادیه اروپا نشستن یعنی منتظر اجازه آمریکا بودن یعنی قرار داد 2030 در آموزش پرورش یعنی زدودن ارزش های اسلامی از  سیاست از ادارات از مناصب بالا یعنی سپردن مدیریت ها به غربی ها خدا وکیلی چقدر از آینده این انتخاب خود اطلاع دارید؟

با این شرایط من درآوری شما برای تشخیص اصلح که در قانون اساسی نبوده شما در پاچه ملت گذاشته اید می شود بهترین رئیس جمهور انتخاب کرد؟

بدیهی است هرگز ؟

اصلا مردم ایران بزرگترین بازنده انتخابات رئیس جمهوری ایران هستند که دستشان از انتخاب بهترین دانشمندان جهان ایران اسلام یا بهترین استادید اقتصاد سیاست و مدیریت کوتاه شده است.

من بیست نفر واجد شرایط نام می برم که می توانستند بزرگترین انتخابات آزاد دنیا و اسلام را رقم بزنند و یکی از بهترین انتخابهای ایران و جهان روی میز بگذارند. 

اصلا شما که نمی توانید دو روز دیگر راببینید و تجزیه تحلیل کنید چگونه صلاح مردم ایران را تشخیص می دهید؟

شما صلاح شخصی را نمی شناسید چه رسد به صلاح ملت ایران ( اگر صلاح خویش را می دانستید ده سال قبل کنار می کشیدید یا استعفا می کردید)

اصلا چه کسی گفته 6 نفر باید تائید صلاحیت بشوند چرا بیست نفر تائید صلاحیت نشوند کجای قانون اساسی نوشته شش نفر چه عیبی دارد 20 نفر را پیشنهاد ملت کنیم و در آخر با رای گیری در دانشگاه یا مجلس یا حتی دور اول 4 نفر به عنوان کاندیدای نهایی روبروی ملت قرار دهیم اصلا قانون اساسی هم وحی منزل نیست قابل تصیحح است.

آقای جنتی بار دیگر خواستارم تا دیر نشده توبه کنید و یک تغییرات اساسی در عمل انجام دهید.


راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 617 ) لزوم تجدید نظر در سیاستهای ارزی

طی چند سال گذشته یک سیاست ارزی و مالی واحد در بانک مرکزی وزارت اقتصاد ایران دنبال شده که نتیجه این سیاست سرکوب صادرات  رکود کمرشکن و همینطور افزایش درخواست برای ارز و واردات بوده است چرخه ای که هنوز هم ادامه دارد .

سیاست سرکوب صادرات خود باعث سرکوب اقتصاد و بازار می شود که در کنار  قیمت گذاری غیر واقعی تشدید رکود و تقاضا برای خروج ارز را تشدید مضاعف می کند از یک سمت به تولید کننده گفته می شود کالا را باید کمتر از نرخ مناسب باید بفروشی از سمت دیگر صادر کننده مجبور است ارز بازگشتی خود را کمتر از نرخ بازار بفروشد و از سمت دیگر وارد کننده ارز ترجیحی برای واردات می گیرد هر سه عامل باعث ارزان تمام شدن کالای خارجی و گران شدن ارز می شود.

از سمت دیگر ارز تخصیصی برای کالاهای وارداتی از یک فاصله عظیم با ارز آزاد برخوردار بوده و سبب شده که واردات انواع کالا مقرون به صرفه باشد و حتی با سود مضاعف همراه باشد .

و عکس آن فروش الزامی ارز ناشی از صادرات به نرخی پائینتر از از بازار موجبات زیان صادر کننده را سبب شده همین عمل انگیزه تجار صادر کننده را به شدت کاهش داده و موجبات پائین امدن شدید حجم و ارز صادراتی گشته است.

آمار نشان می دهد در سال 1402 کشور با کسری تجاری 17 میلیارد دلاری ناشی تجارت خارجی روبرو شده است.

این برای کشوری که درگیر تحریم فلج کننده است یک زهر مضاعف و فشار بیشتر به منابع ارزی خواهد بود و در دراز مدت می تواند فاجعه شکست اقتصادی را رقم بزند که زده است.

جای تاسف است در حالیکه ما نیاز داریم صاردات غیر نفتی به شدت افزایش دهیم داریم سیاست سرکوب صادرات را پیگیری می کنیم.

این همان سیاست کوری است که بدون توجه به جلو فرمان پیشروی می دهد در حالیکه در ابتدای دولت رئیسی سال 1400 صادرات غیر نفتی داشت از رقم 53 میلیارد دلار فراتر می رفت .

اکنون شاهد تنزل شدید آن هستیم تنزلی که تولید داخل را اعم از کشاورزی و صنعتی تحت تاثیر قرار داده است و تمایل به تولید به شدت کاهش داده است.

اصلا تقاضای پرداخت جایزه صادراتی یا تخفیف های تعرفه ای نیست اگر چه باید سیستم گمرگ تسهیل صادرات را فراهم کند .

اما سیاست فروش ارز ناشی از صادرات اصلی ترین مانع صادر کنندگان است در حالیکه ارز آزاد به مبلغ 60 هزار تومان نزدیک شده صادر کننده باید ارز خود را به قیمت ارز ترجیحی بفروشد که گاه فاصله آن با نرخ ارز بازار آزاد به 27  هزار تومان می رسد.

این الزام غیر اقتصادی غیر منطقی می تواند کشور به بن بست صادراتی بکشاند که آثار آن از هم اکنون قابل مشاهده است.

چرا که هر روز نرخ ارز آزاد بیشتر می شود و فاصله آن با ارز ترجیحی مبلغ کلان تری بخود میگیرد.

از آن سمت خروج بیشتری از تجار صادر کننده از فعالیت مبلغ ارز صادراتی را بیشتر تنزل می دهد.

این مشکل به اضافه سیاست انقباضی مالی بانکی دولت موجب شده که این دو سیاست به مثابه یک قیچی دو اهرمی در حال قلع و قم اقتصاد ایران باشند همراه با افزایش شدید مالیاتی این فشارها به توان دو رسیده است.

هر سه با هم یک تخریب سه گانه را دنبال می کنند.

چه کسی بر پشت فرمان اقتصاد نشسته است نکند آمریکا اسرائیل یا جاسوسان مستقیم دارند فرمان می رانند.

در حالیکه دولت باید علاوه بر تسهیل مقرارت و تسهیل بازگشت ارز به صادر کننده امکان دهد که ارز خود را به بالاترین قیمت بفروشد.تا این سیاست موجبات گسترش صادرات و افزایش صادر کنندگان شود.

این سیاست می تواند دوباره سریعا مبلغ کل ارز بازگشتی صاردات را افزایش دهد.

افزایش صادرات باعث افزایش بیشتر  ارز خواهد شد باعث فراوانی ارز و کالا خواهد شد.

نقش اساسی صادرات در افزایش ذخیره ارزی و بالانس کسری تجاری ارزی یک اهرم اصلی است.

این در حالی است که وارد کنندگان اغلب کالای وارداتی را به نرخ ارز آزاد می فروشند نه نرخ ارز ترجیهی .

متاسفانه دید کوتاه بینانه سیاست گذاران ارزی و مالی سبب شده که کشور شدیدا در معرض آسیب و فرو ریزی اقتصادی قرار گیرد.

در حالیکه کشور چین با وجود صادرات 3 تریلیون دلاری خود هنوز دارد وام بدون بهره به صادر کننده چینی یا فعالان چینی خارج از کشور که کالای چینی از مبدا چین تهیه کند پرداخت می کند.

وام یکصد هزار دلاری 3 ساله که در صورت امتداد فعالیت به 5 سال هم تمدید خواهد شد پرداخت می کند.

این وام باعث شده فعالان چینی خارج از چین به هفتاد برابر ظرف بیست سال اخیر افزایش پیدا کنند.

لذا شاهد افزایش شدید شرکت های چینی در سرتاسر دنیا هستیم.

افرادی که به شکل سیستمی از طرف حکومت مرکزی چین حمایت مالی سیاسی می شوند.

حال وام پیش کش حداقل دولت یک سیاست ملایم اقتصادی حمایتی باید در سرلوحه کار خود قرار دهد.

سیاستی که منجر به توانایی هر چه بیشتر فعالان اقتصادی داخلی منجر گردد.

در حالیکه ما داریم دقیقا عکس این حالت دنبال می کنیم.

یعنی فشار روز افزون مالیات تامین اجتماعی نرخ گذاری عمدی که همگی نقشی تخریبی دارند دنبال می کنند.

ممکن است این فشار ها یک کمک در کوتاه مدت به نفع دولت داشته باشد اما ظرف دو سال تا سه سال انهدام تجاری تولیددی اقتصادی را رقم خواهند زد .

سیاستی که از هم اکنون دارد مستقیما واحدهای اقتصادی تولیدی را زمینگیر تر و خاک نشین تر می کند.

اکنون با اقتصادی روبرو هستیم که نه گردش مالی دارد نه توانایی تامین مالی و وام دارد نه رونق دارد.

اسم این وضعیت چیست غیر از بن بست اقتصادی ؟

ابعاد فاجعه وقتی روشن خواهد شد که مشخص شود سال جاری 1403 کسری تجاری به 25 میلیارد دلار افزایش خواهد یافت.

و اسب مالیات گیری در باتلاق رکود زمین گیر خواهد شد تا علاوه بر بخش خصوصی که رکود و ورشکستگی را تجربه می کند دولت هم به زمین بخورد.

از آن سمت دولت دارد با چراغ خاموش نرخ ارزهای وارداتی را از 28500 به 37000 تومان برای کالاهای اساسی افزایش می دهد و نرخ ارز واردات غیر کالای اساسی را به  ارز آزاد هدایت می کند.

این چرخه که بدون شک یک شوک اقتصادی دیگر را به اقتصاد وارد خواهد کرد.

این مشکلات بیشتر ناشی از عدم تجربه اقتصادی وزیران اقتصادی و مسئولان بانک مرکزی است سیستمی را دارند هدایت می کنند که خود کور هستند تجربه دیگران را هم قبول ندارند بدتر از همه در مواضع خود لجبازی می کنند.

آین آزمون خطا می تواند کشور بدون تحریم هم نابود کند؟

پس کجا است سیستم نظارت پیگیری و تصحیح مشکلات مفهوم این گزاره این است که سیاست گذار اقتصادی فاقد سیستم عیب یابی و تغییر مسیر است .

خلاصه کلام با ماشینی روبرو هستیم که بدون دیدن جلو و آمپرهای خطا نگاری مانند درجه حرارت آّب و روغن و سوخت  دارد به تاخت به سوی نابودی می رود .

یا موتور خواهد سوزاند یا سوخت تمام خواهد کرد یا به دیوار دره خواهد زد.

فقدان هوشیاری کامل این سیستم بیانگر فقدان تجربه و فقدان آینده نگری است.

تمام افتخار دولت در این سیستم پیگیری شده این است که تورم از سرعت 46 درصد به 36 درصد رسیده است ( یعنی تورم متوقف نشده بلکه سرعت آن کم شده است)

در حالیکه این گزاره در کوتاه مدت صدق می کند در دراز مدت تورم با هر شوک ارزی یا سیاسی به مقدار گذشته و حتی بیشتر افزایش خواهد یافت چرا؟

چون منشاء تورم کسری دانش و تجربه ناترازی های مکرر می باشد فرمولی که تغییر نکرده بلکه تشدید هم شده است .

اما اگر کم شدن سرعت تورم با افزایش تولید و صادرات و کم شدن نقش دولت باشد یک کم شدن سرعت اساسی  تورم است

رکود همیشه همراه ورشکستگی و خروج عده زیادی از بازیگران اقتصادی باعث تورم های موجی در آینده نزدیک خواهد شد.


راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 616 ) دولت اصلاح طلب اکنون مناسب ایر

برخی دوستان اصلاح طلب چنین استدلال می کنند که چینش کاندیداهای ریاست جمهوری کاری عمدی بوده و اشتباه محاسباتی نبوده است  حاکمیت فهمیده که اکنون باید عرصه را باز کند و خالص سازی موفق نبوده لذا این چینش عمدی بوده است.

این نوع تحلیل نشان می دهد دوستان چقدر ذوق زده شده اند از اینکه در یک اشتباه محض محاسباتی یک نیروی اصلاح طلب در لیست افراد تائید صلاحیت شده قرار گرفته و می تواند پیروزی بزرگی برای آنان به ارمغان بیاورد.

من انتخاب آقای پزشکیان را انتخابی درست می دانم به شرطی که در کنار چند نفر دیگر از جمله علی لاریجانی و اسحاق چهانگیری و محمود احمدی نژاد و حتی یک یا دو دانشگاهی  و ملی دیگر انجام می گرفت.

آنوقت سرنوشت بازی عوض می شد هر بازیگر آراء خودش را بدست می آورد . وزن سیاسی هر کس مشخص می شد طبعا آراء هیچکدام به دور اول انتخابات خاتمه نمی داد. حتی کنار کشیدن بعضی به نفع بعضی دیگر نتیجه را زیاد عوض نمی کرد

اصلا وزن سیاسی همه گروهای سیاسی کشور مشخص می شد و شاید هم روی بسیاری کم می شد.

و انتخابات به دور دوم کشیده می شد.

در دور دوم انتخابات نتیجه خیلی حیثیتی بود و امکان برنده شدن یک کاندیدای اصلاح طلب خیلی کمتر از امروز بود.

اما حالا چرا با یک دولت اصلاح طلب اکنون من مخالفت می کنم .

ببینید برنده شدن شخص پزشکیان در انتخابات همه قضیه نیست اولین گام معاون اول است که بلاشک شخصی دو آتشه و اصلاح طلب خواهد بود و نیاز به رای مجلس هم ندارد.

همینطور مشاوران رئیس جمهور دومین گام هستند که همین شرایط را خواهند داشت دیگر ما در آنجا با یک دولت شبیه پزشکیان میانه رو روبرو نیستیم با یک دولت تمام اصلاح طلب و حتی تندرو روبرو خواهیم شد.

اکنون وضعیت داخلی و بین المللی ایران مناسب یک دولت اصلاح طلب نیست.

بدلایل زیر در بحث داخلی باید یک رئیس جمهوری پیروزی بدست آورد که بتواند راهبرد استقلال اقتصادی ایران که از زمان دکتر رئیسی شروع شده با قدرت بیشتری به پیش ببرد؟

این رئیس جمهور باید بتواند تعریف جدیدی از نقش ایران در اقتصاد بین الملل روی میز بگذارد و دنبال کند.

باید نتیجه این همه خسارت ایران در تحریمها مشخصا رهایی اقتصاد ایران از نفت باشد؟

هیچ چاره دیگری نیست بقیه راهها باز گشت به خانه اول است؟

باید ایران راهبرد صنعتی و کشاورزی مستقل پی ریزی و پیگیری کند.

اما حضور دولت اصلاح این رویه را دچار خدشه خواهد کرد اولا دوستان خارجی ایران دچار شک و تردید خواهند شد هم اعضاء‌ بریکس و شانکهای از این دولت استقبال نخواهند کرد.

از طرف دیگر جبهه مقاومت هم دچار فشار شک و تردید خواهد شد . 

در حالیکه این جبهه با یک جنگ بزرگ در منطقه درگیر است و تبعات آن تا مدتها وجود خواهد داشت.

در سمت دیگر تلقی غرب از یک دولت اصلاح طلب اینست که مردم ایران از تحریم خسته شده اند بخصوص اینکه در آستانه ورود مجدد ترامپ به کاخ سفید هستیم 

این پالس جدید موجبات فشار بیشتر فراهم خواهد کرد برخلاف آقایان که فکر می کنند یک دولت اصلاح طلب می تواند با غرب رابطه برقرار کند و به نفع منافع ملی عمل کند.

غرب برایش مهم نیست اصلاح طلب ایرانی باشد یا اصول گرای ایرانی مهم تحقیر و تحمیق قدرت ایران است.

دیدید که با دولت اصلاح طلب روحانی چه کار کرد.

مهم برای او خورد کردن مقاومت و قدرت ایران است هر دو را به مسلخ خواهد ( هم اصلاح طلب هم اصول گرا ) برد اگر برایش امکان پذیر باشد؟

ما در یک زمان خاص بسر می بریم که ظرف چند سال گذشته بهای سنگینی برای استقلال اقتصادی و سیاسی خود پرداخت کرده ایم 

هم برای هسته ای شدن هم برای نه گفتن به استکبار اینک بازگشت به خانه اول و چانه زنی چه مفهومی دارد.

اگر تصمیم حاکمیت اینست که تسلیم شویم من هم تسلیم می شوم شاید آقایان در پشت پرده چنین تصمیمی گرفته اند که ما بی خبریم.

اما اگر اینچنین نیست تا آنجا که من خبر دارم هرگز چنین تصمیمی در کار نبوده .

پس این اشتباه بزرگ شورای نگهبان و انتخاب اشخاص سهوی بود از روی نداشتن اطلاعات کامل بوده .

تقصیر را به گردن یک دیگر نیاندازید مردانه بیاید جلو به آن اعتراف کنید یا درستش کنید یا جمعش کنید یا تعداد کاندیداهای تائید شده  را به ده نفر یا بیشتر ارتقاء دهید.

و گرنه کشور هزینه گزافی بابت این اشتباه پرداخت خواهد کرد.

 


راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 615 ) شورای نگهبان صندلی ریاست جمهوری

با این تائید صلاحیت بخیلانه شورای نگهبان در واقع صندلی ریاست جمهوری ایران دو دستی تقدیم اصلاح طلبان شد .

این در حالی است که دولت رئیسی برنده فعل انفعالات سیاسی بوده و باید میوه آن را اصول گرایان می چیدند.

پزشکیان صورت خندان این گرایش است حالت میانه رو دارد اما در بطن قضیه همان گرایش شدید به غرب به اقتصاد لیبرال دموکراسی و پیوند با اروپا آمریکا است اگرچه این درخواست مانند عشق یک طرفه است شما می خواهید غرب شما را نمی خواهد غرب فقط شما را تا پشت درب بسته حمایت خواهد کرد

همان کاری که با ترکیه کردند 40 سال است پشت درب اتحادیه اروپا منتظر گشایش درب است ظاهر قضیه میانه روی است اما در باطن همان شیوه است همان روش تند روانه در تمام وزراء و مدیریتها شاهد خواهیم بود.  و گرنه اصلاح طلبان همان ادامه دولت روحانی خواهد بود .

پزشکیان برنامه ای ندارد لذا تسلیم دیگران خواهد شد تسلیم غرب گرایان افراطی.

در نتجه شاهد خواهیم که دولت بعدی گرایش کامل به مذاکرات خواهد داشت و سالها کشور معطل غرب خواهد کرد.

تلاش برای اجرای برجام های دو و سه و پیوست زدن اقتصاد کشور به اخم و خنده غرب جز بدبختی برای کشور چیزی به ارمغان نخواهد آورد.

شورای نگهبان به خیال اینکه یک نفر حریف پنج نفر نخواهد شد این تائید صلاحیت انجام داد و این یک خیال بیش نیست همه پنج نفر شما یک نفر است گاهی می خندد گاهی اخم می کند گاهی جدی است گاهی تظاهر می کند.

در واقع این تائید کاندیداها 6 نفر ه ریاست جمهوری تقدیم اصلاح طلبان خواهد کرد که تضاد کامل با مجلس اصول گرایی خواهد داشت و می تواند برای کشور مشکلات عظیمی درست کند دودستگی ملی زور آزمایی خیابانی کمترین  آنها خواهد بود.

مردم منتظر تغییر در شرایط هستند با این چینش بلاشک گزینه پزشکیان انتخاب خواهند کرد بنا به دلایل زیر

1-اقتصاد کشور با حماقت تیم اقتصادی دولت فعلی در بن بست قرار دارد. بانک ها در بن بست هستند نه وام می دهند نه سود توزیع می کنند و نه می توانند سپرده جمع کنند.

2- میل به تغییر در فضای سیاسی و جوانان خانمها  بسیار بالا است گزینه ای در دسترس نیست لذا به تنها ریسمان موجود چنگ خواهند زد.

3- رسانه های گروهی و چاپی اصلاح طلبان پشت این نارضایتی بمباران سنگینی خواهند کرد و جناح اصول گرا را به گوشه رینگ خواهند برد کما اینکه برده اند

4-پنج کاندیدای اصول گرا هیچ ابتکار و برنامه قابل طرحی ندارند لذا حرفهای تکراری در مناظره ها خواهند زد و موجبات شکست بیشتر فراهم خواهند کرد.

5-قدرت رسانه های اصول گر محدود و بسیار کمتر از رقیب است متفرق هستند با همدیگر خورده حساب هم دارند لذا آتش تهیه آنها بیشتر خودی را می کوبند تا دشمن؟

6-غرب اتحادیه اروپا بیشتر خواستار شکست و برکناری اصول گرایان هستند حتی رسانه های عربی و کشوورهای همسایه هم چنین موضعی دارند لذا فشار در بیست روز آینده افزایش خواهند داد.

7-میدان رای اصول گرایان بیش از 18 میلیون نیست اما تا 66 میلیون واجد شراایط رای دادن فاصله زیادی وجود دارد که می تواند به نفع اصلاح طلبان و شخص پزشکیان به صحنه بیاید.

8-هیچ گزینه میانه رو و معتدل ملی  یا دانشگاهی و حتی اصول گرایان متفاوت در بین کاندیدا های ریاست جمهوری تائید صلاحیت نشده خالی بودن این پست یعنی تغییر کفه آراء به نفع اصلاح طلبان خواهد بود. در حالیکه وجود حداقل 2 نفر لازم بود. ( اگر همه طیف ها حتی لاریجانی احمدی نژاد و حتی جهانگیری هم می آمد وضع بهتر از این بود حداقل آراء پخش می شد انتخابات و مناظرات گرمتر و بهتر بود بخلی که بلای جان اصول گرایان شد.)

9-فقدان برنامه اساسی اقتصادی اصول گرایان باعث خواهد شد که طرح ارتباط با غرب  تنها برنده انتخابات که تحت پوشش ارتباط با دنیا ( ارتباط با غرب آمریکا و اروپا ) که خواسته اصلاح طلبان است به پیروزی خواهد رسید .

10- تنگ نظری شورای نگهبان یکبار دیگر موجبات لج کردن مردم خواهد شد بلاشک صندلی ریاست جمهوری را در عین پیروزی تقدیم آمریکا غرب اروپا کردیم. 


راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 614 ) چرا بازنده انتخابات ریاست جمهور

هفت دلیل وجود دارد که به سبب انها  امکان پیروزی برای اصول گرایان یا  وجود ندارد یا بسیار سخت بدست خواهد آمد.

1-فقدان زمان شناسی و موقعیت شناسی  جناح اصول گرایان انتخابات 1403 را مانند سال 1400 می داند در صورتیکه سال 1403 وضعیت بسیار متفاوت از سال 1400 است اول در سال 1400 رقابت کنندگان همگی خانگی بودند شرایط بسیار راحتر و بهتر بود.

فقدان رقیب جدی  فقدان آلترناتیو فکری جناحی در نتیجه شکست اقتصادی و شکست اصلاح طلبان در سیاست مذاکرات و همزیستی مسالمت آمیز با غرب.

زمینه اجتماعی سیاسی را آماده برنده شدن اصول گرایان کرده بود.

از سمت دیگر مردم از وعده های دولت روحانی به شدت سرخورده و پشیمان شده بودند به شکل عجیبی هیچ بخت و اقبالی بین مردم نداشتند حتی اگر بهترین کاندیداهای آنها مورد تائید قرار می گرفتند بازهم امکان برد نداشتند.

در حالیکه در سال 1403 این شرایط زیاد حکم فرما نیست از سمت دیگر تنوع کاندیدا و تنوع تفکرات و تمایلات سیاسی صحنه را تغییر داده است.

2-نداشتن یک برنامه منظم اقتصادی و نداشتن نقشه راه جدی  موجبات ضعف شدید جناح اصول گرایی را رقم زده است.

3-به صحنه آوردن افراد تکراری و حضور مجدد و چند باره گویای ضعف خواهد بود نه نقطه قوت  اصلا سیاست مداران ایرانی مانند فوتبالیست های ما نمی دانند  به موقع از زمین بازی خارج شوند دقیقا" کاندیداهای که علاقه ابدی به سیاست ورزی حتی در حالی که اقبال چندانی وجود ندارد . بطور کلی زمینه های تند روی از بین رفته است لذا کاندیداهای تند خو و تند گو نمی توانند رای زیادی را جمع کنند. 

4-هماهنگ نبودن رسانه های اصول گرا در حالیکه رقیب نه تنها از بیش از 130 رسانه داخلی هماهنگ بهره می برد رسانه های خارجی و دول غربی نیز از آنها حمایت علنی می کنند.

5-دست کم گرفتن قدرت رای اکثریت خاموش و مردم معمولی که می توانند نتیجه ای متفاوت رقم بزنند نباید اشتباه کرد تشیع جنازه میلیونی دکتر رئیسی رابطی به نتیجه انتخابات  نمی تواند داشته باشد ممکن است ارتباطی داشته باشد اما اثر گذاری نهای را ندارد.

6-نداشتن شخصیت کاریزماتیک و لیدر شاخص در جناح اصول گرایان حتی این جناح عاجز است تا یک شخصیت جدید خود را که کمتر شناخته شده هستند مانند دکتر مقیمی یا دکتر منظور که هر دو زیاد هم جناحی نیستند روی میز بگذارد؟

7-عدم درک تمام زوایا و حرکات جناح اصلاح طلب نیز باعث رو دست خوردن اصول گرایان خواهد شد.

باید دانست مار خورده افعی شده ای مانند روحانی یا امثال او می توانند با ریختن زهر خود در آخرین دقایق نتیجه ای متفاوت رقم بزنند.

تمام این موارد و مسائل دیگری باعث خواهد شد که شانس اصول گرایان برای گرفتن نتیجه بسیار ضعیف باشد.

اما چرا من که نه اصول گرا هستم نه اصلاح طلب این مطالب گوشزد می کنم .

چون از نظر اقتصادی معتقدم اصلاح طلبان حرف زیادی برای گفتن ندارند فقط منتظرند اقتصاد ایران به دنباله غرب گره بزنند و دوباره ایران بیست سال دیگر وابسته اقتصادی و بازیچه دم موش غرب کنند.

آنان نسخه ای جز تسلیم در مقابل غرب و فروش نفت بیشتر نخواهند داشت.

اما اگر اصول گرایان به توافق برسند شاید بتوانند استقلال اقتصادی برای ایران به ارمغان بیاورند.

اگر چه آنان تا پیروز نشدند ممکن است تلاشی بکنند جای تاثر باقی است که به محض پیروزی دوباره ساز خود را کوک می کنند؟

به هر حال وظیفه خود می دانم پیشنهادات زیر برای پیروزی در انتخابات روی میز بگذارم خواه گوشی برای شنیدن باشد خواه گوشها پنبه پیچ باشد.

الف -باید گروه اصول گرا این بار دو شخص میانه رو و متعادل به عنوان نفر اصلی و علی البدل روی میز بگذارد بقیه را از روی میز انتخابات به موقع حذف کند.

ب-برای بدست آوردن نتیجه گاهی لازم است شراکت کرد یک شراکت صالحانه مثل گرفتن یک برنامه اقتصادی مدون در قبال دادن چند سمت خاص مانند دولت ائتلافی  بحث اقتصادی و برنامه اقتصادی در این برهه خاص مانند مرگ و زندگی است درست است که آقایان مرتب می گویند برنامه داریم کسی باور نخواهد کرد دولت آینده مال کسی است که بتواند یک شخصیت یا یک آلتر ناتیو اقتصادی روی میز بگذارد این موضوع به قدری حیاتی است که حتی می تواند بهترین شخصیت جناح اصول گرایی از لحاظ سیاسی نابود کند و بزمین بزند.

ح-هماهنگی رسانه ای کامل برای مقابله با رسانه های رقبا

 ج-شناخت دقیق حریف نقاط قوت و نقاط ضعف طرف برای مقابله در مذاکرات هر چند معتقدم نباید جناح اصول گرا شروع کننده این مقابله باشد اما لازم است دستش باید پر باشد تا در موقع لزوم روی میز بگذارد.

د-لازم جناح اصول گرا برای سیاست خارجی خود روشی مسالمت جویی دکتر رئیسی دنبال کند هیچ گونه حرفی در گرفتن انتقام و مقابله به مثل اکنون نزند حداقل در دو سال اول برای تثبیت وضع اقتصادی سخنی متفرقه نگوید.

ر-همین طور لازم است در سیاست داخلی هم راه مقابله جویی عناد ورزی دست زدن به تند روی را کنار بگذارد شاید بتوان گفت سیاست رئیسی در این زمینه هم بد نبود اگرچه بعضی از اعضاء دولت مرتب مشکلات به دولت قبلی نسبت می دادند که اعتقاد دارم این هم نباشد.

ز-جناح اصول گر باید یک سیاست متعادل اقتصادی اعلام و پیگیری کند و هرگز خلف وعده انتخاباتی نکند.