سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 586 ) سرکوب مالی مالیاتی اقتصاد ایران

سیاست اشتباه انقباضی مالی و فشار مالیاتی دولت سیزدهم دارد به نوعی موجبات ضرب و شتم جریان اقتصاد کشور و شاید هم موجبات قتل آن را دارد فراهم می کند.

هر چقدر در این مورد هشدار دادیم مفید واقع نشد متاسفانه سیاستگذاران اقتصادی همچنان بر سیاست خود اصرار می کنند؟

ادامه این سیاست به فرو ریزی اقتصاد ایران منجر خواهد شد. 

چون اقتصاد ایران یک اقتصاد تولیدی و مولد نیست اقتصاد ایران یک اقتصاد تجاری وابسته به کالای خارجی که از مجرای  واردات و قاچاق تغذیه می کند بهره گیری می کند حتی واحدهای تولیدی هم از همین وابستگی واردات و مونتاژ بهره می برند.

اکنون دعوای اصلی بین آمریکا و چین همین موضوع اقتصاد مولد بودن چین است در حالیکه اقتصاد آمریکا یک اقتصاد تجاری مالی و مبادله ای است به همین خاطر هم اقتصاد آمریکا بسیار شکننده و آسیب پذیر تر است اگرچه اقتصاد مولد چین به سرمایه مالی خارجی بخصوص آمریکایی وابسته است اما هر دو در مقابل وابستگی مالی اقتصادی کنونی خود دست به سازش زدنند 

اگر چه چین ترجیح داد بیشتر دو باره مانند بیست سال گذشته چراغ خاموش حرکت کند و این رمز سخنان رئیس جمهور چین در مسافرت به آمریکا بود که ابراز دوستی وکوچکی کرده  و درخواست ادامه همکاری دو کشور مطرح کرد  

متاسفانه اقتصاد ایران یک اقتصاد تجاری دلالی و وابسته به ارز و واردات می باشد و تمام 23 میلیون شاغل در آن مستقیم و غیر مستقیم از همین طریق ارتزاق می کنند موضوعی که بچه سیاستگذاران اقتصادی دولت سیزدهم از درک آن عاجز هستند چرا گفتم بچه سیاستگذار مقصود از بچه سن و سال نیست اینان مشتی فارغ التحصیل دانشگاهی هستند که مستقیم از دانشگاه به سمت ها الصاق شده اند فاقد تجربه کاری و اقتصادی مستمر هستند یک مسئله بسیار مهم در این قضییه همین تجربه کاری گرانبار هست که هیچکدام ندارند حتی جناب فرزین رئیس بانک مرکزی مدتی در سیستم بانکی کار کرده که بی فایده است مقصود از تجربه کاری بازار است.

نگاه کنید به وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی در اروپا آمریکا فرانسه همگی پیر پاتیل هستند همگی بسیار با تجربه و بسیار سابقه متنوع کاری دارند

اصلا وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی آمریکا در بعضی زمانها قادر به ایستادن هم نبودند اما همچنان دوباره بر مشاغل خود ابقاء می شدند؟

حالا یک مشت تحصیل کرده دانشگاه امام صادق مقدرات یک کشور به عهده گرفتند که کاری اشتباه بود آنان به شما سمت دادند شما چرا پذیرفتید

شما چرا دارید بدون دیدن جلو در این هوای تیره و تاریک اقتصادی گاز می دهید با سرعت دویست کیلومتر دارید می روید به سمت دره.

این اقتصاد تجاری قاچاقی مونتاژی نفتی اگر منهدم شود ایران را نابود خواهد کرد.

بله نفت خارج شده اگرچه دولت نمی پذیرد که نفت مرد از دور اقتصاد ایران خارج شده منتظر بازگشت مانده؟

بله کشور مریض است اقتصاد باید بر مبنای تولید داخل و خدمات غیر وابسته شکل بگیرد اما واقعیت چیز دیگری است.

حالا این وسط این بچه سیاستگذران اقتصادی تمام همتشان شده اینکه تورم کنترل کردیم؟

مثل این می ماند پزشکی بیاید بگوید آقا فشار خون این مریض درست کردم خوب پرستار کنار او بگوید بیمار نبض ندارد 

این نشد که درمان؟

این شد کشتن مریض ؟ این سیستم درمان تورم همان کشتن مریض است.

تمام اقتصاد کشور بر مبنای همین سیستم ناقص وابسته تجاری مالی می چرخد سیستم بانکی هم با نزول در همین وضعیت دارد کار می کند.

حالا سرکوب مالی یعنی تخلیه بانک ها از سرمایه لازم برای اعطاء‌ وامهای خرد و متوسط و بستن مجاری مالی اقتصادی  و تمام مجاری تغذیه مردم می تواند به انفجار فقر ختم شود که اکنون هم شده است تمام 23 میلیون کارگر و کارمند با حقوق به شدت تضعیف شده تحقیر شده روبرو هستند که کفاف زندگی سالم را نمی دهد.

ادامه وضعیت باعث خواهد شد بازار بیش از بیش در رکود فرو رود نتیجه بازار کار نکرده 

واحدهای ضعیف را به ورشکستگی و عدم غعالیت و اخراج کارکنان خواهد کشاند.

بقیه که می توانند ادامه دهند منتظر فرصت خواهند شد تا جبران خسران کنند لذا به محض اینکه فرصتی فراهم شود با یک همکاری نانوشته یک تورم 50 درصدی را روی میز خواهند گذاشت اگر در سه ماه آخر سال این فرصت و بهانه بدست نیاید بعد از سال و تعطیلات عید این هدف محقق خواهد شد.

لذا بعد از عید دولت نه با ده درصد یا بیست درصد تورم روبرو نخواهد شد بلکه دو یا سه برابر معمول افزایش روی میز خواهد بود.

پس به بچه سیاست گذاران دولت سیزدهم باید گفت صبح تورم نجومی بسیار نزدیک است باد رکود می کارید طوفان تورم درو خواهید کرد فقط 120 روز دیگر به شما نشان خواهم داد که چه کار بسیار اشتباهی را دارید انجام می دهید؟

بزودی تبعات این اشتباهات یقه دولت خواهد گرفت . 

با این فشار مالی و سوق دادن اجباری بازار به رکود دولت قادر به جمع آوری مالیاتی دو برابر در سال 1403 هم نخواهد شد در واقع شاخی را می برید که روی آن نشسته اید.

و فشار مالیاتی هم احتمال واکنش اصناف در پی خواهد داشت.

تخمین اینست که جمع آوری مالیات در سال بعد به اندازه سال جاری هم نخواهد بود.


راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 585 ) بودجه 1403 یا اطلاعیه درماندگی

اگرچه رای نیاوردن کلیات بودجه سال 1403 در مجلس بیشتر معطوف به انتظارات نمایندگان از جنبه سهم خواهی محلی و استانی بوده است و این خود تاییدی هست بر مقدار کم بودجه مقدار کم افزایش حقوقها و افزایش تصاعدی مالیاتها ؟

در هر حال نمایندگان هر سال یک لابی گری محلی و استانی دارند برای اختصاص بیشتر بودجه برای منطقه انتخابی خود اما امسال با یک بودجه فقیرانه و مشکل داری روبرو شدند که امکان هر گونه تخصیصی را از آنان سلب کرده بود.

لذا یک اکثریتی در رای گیری شاهد بودیم برای رد کردن بودجه 1403.

اگرچه اینکه دولت نسبت به سالهای گذشته عاقل تر شده و بودجه بلند پروازنه را روی میز مجلس نگذاشته است باید تشکر کرد.

 آنچه از این بودجه برداشت می شود اینست که دولت اقرار کرده درآمدهای نفتی غیر قابل افزایش است و درآمدهای مالیاتی هم نامطمئن و ناپایدار 

به نظر می آید.

فروش اوراق مالی هم قادر نیست حتی هزینه اوراق فروخته شده سال 1400 جبران کند این اعتراف دکتر منظور رئیس برنامه بودجه است که در مناظره تلویزیونی بعد از اخبار ساعت 9 شبکه خبر اعلام شد.

تازه افزایش مالیات سال 1403 هم قابل اتکا نیست چون با توجه به اینکه اینک 9 ماه از سال گذشته هنوز بازار کار در رکود سنگینی بسر می برد و سیاست انقباضی مالی و بانکی که دولت دارد اجراء می کند 

کسب و کار را بشدت صدمه زده و دارد تعداد ورشکستگی ها را افزایش می دهد.

ورشکستگی تنها معطوف به زندان حراج اموال نیست کلیه کسانیکه کار را تعطیل می کنند یا گوشه گیری کرده و از ریختن اجناس جدید خودداری می کنند در واقع دارند نوعی ورشکستگی آرام تجربه می کنند.

افزایش شدید هزینه ها عدم گردش مالی وافزایش مکرر مالیاتی شرایط سختی را بر کسب کارها و تولیدی ها حاکم کرده است لذا هر گونه افزایش شدید مالیاتی می تواند حتی به شورش یا تحریم پرداخت مالیات منجر شود.

نوک حمله دشمن برای افزایش تورم روی مواد غذایی متمرکز شده متاسفانه دولت هیچ برنامه ای برای مقابله با این تورم کشنده نداشته و ندارد تازه اقدامات نابخردنه و ناشیانه دولت به افزایش تورم در این زمینه هم کمک می کند.

تازه بودجه عرضه شده به مجلس خود با کسری تراز پرداختی نهادی مواجه است و بانی تورم 50 درصدی سال آتی خواهد شد.

هم منابع درآمدی مشکوک و نامطمئن هستند هم هزینه ها افزایشی و بی ثبات هستند.

لذا دولت برای خود یک افزایش 39 درصدی در درآمد سال آینده منظور کرده اما افزایش حقوق 20 درصدی را در نظر گرفته است یعنی نصف تورم افزایش حقوق خود دستبرد به قدرت خرید کارکنان دولت محسوب می شود.

اگرچه دولت از یک مدیریت ضعیف و درمانده و بی تجربگی کارشناسی رنج می برد هیچ مدیر اقتصادی استراتژیک در راس راهبردهای دولت وجود ندارد لذا هر روز اعضاء کابینه یک ساز ناهمگونی را می نوازند.

لذا این عوامل استمرار شکست های اقتصادی را بدنبال دارد استمرار گفتمان متضاد و حتی ناهمگون بدنبال دارد

نگاهی به سخنان دکتر رئیسی در مجلس برای تقدیم لایحه بودجه 1403 خو گواهی از سخنان غیر همگن ناپخته و بی فایده است.

اصلا شخص رئیس جمهور که در باغ نیست این حرفها را کارشناسان مربوطه جلوی او گذاشته اند و او هم با اعتقاد کامل به راست گویی و صداقت آنان بر زبان جاری می کند؟

در حالی که درست نیستند تبلیغات توخالی متضاد و مغایر احکام الهی هستند؟

جملات بودجه منطبق بر برنامه هفتم توسعه است  متضمن رشد اقتصادی 8 درصدی هست توجه ویژه به رفع ناترازی ها در حوزه بانکی انرژی دارد

هیچ پایه جدید مالیاتی اضافه نشده است این سخنان مانند شعارهای تبلیغاتی هستند که در زمان انتخابات مطرح شدند و همگی به تحقق نرسیدند.

این بودجه اولین آثارش ورشکستگی بیشتر بخش خصوصی و بانکی کشور است دومین آثارش تورم بالای 50 درصد است سومین اثرش افزایش فقر عمومی بخصوص برای طبقه حقوق بگیر خواهد بود

جهارمین اثرش افزایش شدید اختلاس ها خواهد بود ( هرگاه در بازار کسب کار رکود عمیق حاکم می شود و کسبه از در آوردن هزینه ها عاجز می شوند اختلاس بالا کشیدن اموال دیگران به شدت افزایش پیدا می کند در واقع هرگاه راه درست کار مسدود می شود راه های غیر عادی زیادمی شوند. راه شرعی که بسته شد راه غیر شرعی خودنمایی می کند.)

پنجمین اثرش حکم فرمایی هرج مرج و بی دولتی و رشوه خواهی های کلان و خرد خواهد شد در یک کلام بی دولتی نهادینه شده.

ششمین اثرش بی اعتمادی کامل به دولت را رقم خواهد زد.

هفتمین اثرش درماندگی کامل دولت عدم فرمانپذیری کارکنان و تمرد عمومی را شامل خواهد شد.


راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 584 ) بحران مرجعیت علمی اقتصادی در ای

چند روز پیش دکتر مقصود فراستخواه سخن از بحران مرجعیت علمی در کشور یاد کردند و متذکر شدند تعدد مراکز و مخدوش بودن مرجعیت علمی باعث فاجعه شده است.

مفهوم این گزارش اینست که نامراجع بی کیفیت و کم کیفیت با ایجاد چند صدایی و ایجاد مراکز فرعی با عث مخدوش شدن بیشتر شده اند.

این برای کشوری مانند ایران که دارد از مشکلات متعددی رنج می برد یک فاجعه تمام عیار است.

متاسفانه این وضعیت در اقتصاد بیشتر از سایر علوم دارد کشتار می کند؟

در عین فشار غرب برای خرد کردن اقتصاد ایران و فشار سرمایه داری وابسته داخلی خارجی برای سود جویی بیشتر عدم وجود مرجعیت علمی اقتصادی در ایران فاجعه ای مضاعفتر و سنگین تر را موجب شده است.

از یک سمت خود خواهی و نمایش دروغین علم و آگاهی اقتصادی در حاکمیت خود خسران بیشتری را در اقتصاد موجب شده؟

این موضوع سابقه بس تاریخی دارد در زمان رضا شاه همین مشکل وجود داشت که رضا شاه با قلدری حرف خویش را به کرسی اجراء می گذاشت.

در زمان محمد رضا پهلوی به شکل حادتری بخود گرفت به گونه ای محمد رضا با مزخرفات خواندان تصمیمات اقتصاددانان برای توسعه تصمیم خود را ابلاغ می کرد و فاجعه همان شد که می دانید. ( دکتر کاتوزیان اقدامات راه آهن سراسری به جای غرب به شرق از شمال به جنوب کشیده شد و هیچ اثر اقتصادی تا سالها نداشت فاجعه 150 میلیون دلاری مالیات بر قند و شکر تا سالها رنج بر اقشار ضعیف مستولی کند با دستور صریح رضا خان انجام شد )

بعد از انقلاب این بحران وجود داشت تا شروع جنگ عراق و ایران فقط در این برهه زمانی بود که دولت با تمکین در مقابل شخصیت عالی نسب توانست نتایج حیرت انگیزی را کسب کند.

متاسفانه در تمام سالهای بعد از جنگ که مصادف بود با بازگشت درس خوانده های غربی لیبرالی این مرجعیت بیش از بیش مخدوش شد جناح غربی سمت ها را قبضه کردند و شروع به دیکته کردن اهداف بانک توسعه جهانی و صندوق بین المللی پول در دولت وقت نمودند .

نتیجه فاجعه افزایش شدید ارز در سال 1373 که منجر به شورش اسلام شهر شد که تا قلب تهران ادامه یافت.

در سالهای بعد کماکان حضور غرب گرایان در مسندهای وزرات اقتصاد رئیس بانک مرکزی و شورای سیاستگذاری ریاست جمهوری برای کشور فاجعه های متعددی را رقم زد .

جناحهای سیاسی خود یکی از عوامل این مخدوش شدن مرجعیت علمی اقتصادی کشور بوده و هستند متاسفانه صرف اینکه یک اقتصاد دان وابسته به یک جناح بر دیگران تسلط پیدا کند کافی است تا نظرات او بخشنامه های دولتی را مرتبا تغییر دهند.

این نگاه جناحی در اقتصاد خود یکی از عوامل عقب افتادگی مکرر و افزایش تورم به حساب می آید؟

هر جناح برای خودش برنامه خلق الساعه درست و ابلاغ می کند و بعضی از بخشنامه ها تا سالها بعد از برکناری جناح عامل محل عمل ادارات قرار می گیرد؟

در فقدان برنامه جامع از طرف مرجعیت علمی و اقتصادی کشور برنامه های چهارم پنجم ششم توسعه نیمه کاره ابتر بدون پشتوانه تصویب و حتی اجرایی نشده اند تا جایی که گزارش دیوان محاسبات اعلام کرده حداکثر تا 33 درصد اجرایی شده اند یا اصلا اجراء نشده اند.

خود عالم پنداری و نبود بازخواست بعد از حکومت یک ملغمه مخدوشی ساخته که در دنیا نظیر ندارد.

احمدی نژاد صرحتا می گفت برنامه چهارم قبول ندارم لذا هیچ گاه هم عمل نکرد یا روحانی به بهانه تحریم ها از عملکرد به برنامه خودداری می کرد.

در اجرای سیاستهای نظام هم همین بهم ریختگی دیده می شود لذا سند چشم انداز بیست ساله کشور یعنی سال 1404 از هم اکنون با فاجعه عدم دستیابی و عدم اجراء به مرز منفی هم اعتلاء یافته است؟

 از نظر برنامه بیست ساله چشم انداز ما باید کشور اول منطقه از نظر علمی اقتصادی فناوری با هویت اسلامی انقلابی می شدیم؟

اما فاصله بین آنچه امروز هستیم و آن روزی که این برنامه ابلاغ شد خود فاصله از زمین است تا آسمان؟

همه این فجایع ناشی از مخدوش بودن مرجعیت اقتصادی علمی و اجرایی کشور است؟

کدام مقام و کدام شخصیت مرجعیت اقتصادی به شما داده که چنین ویرانگری می کنید مسئول این فجایع اقتصادی چه کسی است و حتی چه جناحی است .

این سوالات همواره بی پاسخ بوده اند. بر مجلس فرض است که با تصویب قوانینی نظارت بر این تصمیمات ویرانگر را بیشتر کند.

اصلا مشخص نیست مرجع اقتصادی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران است یا دانشگاه شریف یا دانشگاه علامه یا دانشگاه امام صادق؟

اصلا دانشگاه محل مناسبی برای پیدا کردن مرجعیت علمی اجرایی اقتصادی هست ؟

با توجه به اینکه اساتید نوعا نظری درس خوانده اند تا کار عملی و بیشتر تحصیل کرده در نظرات غربی آمریکایی هستند تا نظرات اسلامی ایرانی؟

اتکا کشور باید بر کدام باید باشد .

سوابق تاریخی می تواند در یافتن جواب و پیدا کردن مرجع مورد اطمینان اقتصادی کمک بزرگی بکند. 

پس از انقلاب یک حالت انقلابی در کشور بوجود آمد و مراکز غربی و وابستگان آنان در کشور از مرجعیت علمی و حکومتی حاکمیتی خلع شدند.

شروع جنگ تحمیلی عامل ایجاد وحدت در بین مراکز تصیم گیری و اتکا به تجربیات اقتصادی و علمی آقای عالی نسب باعث شد تا یک رشد عالی و همه جانبه اقتصادی انسانی حمایتی همه جانبه در کشور پیگیری شود ؟

نتیجه کار همراه با تکیه بر توان ملی اقتصادی داخلی و تشکیل ده هزار تعاونی تولید بسیار شگفت انگیز بود؟

بطوریکه نشریه اکونومیست گزارش داد برنامه های توسعه اقتصادی انسانی عمرانی ( جهاد سازندگی ) موجبات ترقی عظیم امید به زندگی افزایش جمعیت از 34 میلیون به 55 میلیون ظرف 1355 تا اواخر سال 1368 امید به زندگی از 55 سال به 74 سال افزایش یافته همه این موفقیت ها ی  ایران در حالی است که جای کارشناسان غربی خالی است.

طرح افزایش سواد آموزی ده میلیون نفری افزایش سریع سرانه درآمدی و اشتغالی کشور به رقم حیرت انگیزی برسد.

همه این عوامل موجبات ترس استکبار جهانی بود لذا سعی کردند بگونه ای عوامل خویش را در کشور جایگزین مرجعیت ملی اسلامی امثال عالی نسب کنند.

لذا داستان آنگونه پیش رفت که دکتر فرشاد مومنی می گوید عدم حضور عالی نسب در کابینه هاشمی رفسنجانی به خاطر حضور غربگرایان و رانت خواهان داخلی رقم خورد؟

اینچنین شد که مرجعیت علمی اجرایی اقتصاد بدست بیگانگان افتاد و تا کنون هم هنوز سر و سامان نگرفته است.

بی شک فجایع سال 1370 تا 1402 فقط با حضور غربگریان و غرب باوران در اقتصاد رقم خورده است .

بی سوادی مدیران اقتصادی که بیشتر نشان از مدارک تقلبی تحصیلات شبانه همراه با کار یا آموزش های علمی کاربردی رزومه سازی دارد بقدری حاد شده است که اظهارات ناپخته آنان خنده و تمسخر دانش آموزان برانگیخته است.

اگرچه در این سالها یک جسته گریخته اعتراضات علمی توسط بعضی اساتید انجام شده اما هیچگاه اثر گذار و قطعی نبوده.

دولتها بیشتر از طریق سانسور مطبوعات ( ممانعت از انتشار کتاب تدریس ) و اشخاص  ممانعت از حضور مطلعین در مقامات یا مجلس ( رد کردن صلاحیت اخلاقی یا تحصیلی ) رقم خورده است در واقع باید گفت پاکسازی حاکمیت از متخصصین منقدان تجربی علمی اقتصاد دانان سابقه 30 ساله دارد.

از سمت دیگر انتشار مجموعه روزنامه های اقتصادی متنوع که یک خط سیاسی اقتصادی غربی را دنبال می کنند با وجود اقتصادی نبودن انتشار آنها و ضرر های چند صد میلیاردی سالانه خود یکی از عوامل ممانعت از اقتصاد سالم در کشور است پشت پرده این نشریات برای مردم مشخص نیست اما راه حالهای غربی آنان همه جا آغشته است بخصوص نجاست پراکنی نیمه علمی قدیمی صندوق پول و بانک جهانی؟

همه این عوامل دست به دست هم داده تا 

هنوز کشور نتوانسته حاکمیت اقتصادی خویش را بدست آورد.

عوامل متعددی در این زمینه نقش بازی کردند.

یک زمینه سازی های انحرافی رسانه ها

دو اثر گذاری منفی جناحهای سیاسی

سه اثر گذاری رئیس جمهور های بدون سواد اقتصادی

چهار بیسوادی مطلق وزراء و معاونین ( بیسوادی اقتصادی )

پنجم بیراه رفتن روساء بانک مرکزی در فقدان نظارت

ششم خیانت خواص به نفع جناحی شخصی و حتی غربی

هفتم دخالت های مکرر در تصمیمات و روندهای اقتصادی ملی ( توسط نمایندگان مجلس و سایر دولتیان )

هشتم غیبت حادثه ساز و بحران ساز حوزه علمیه در اقتصاد

نهم فقدان باور به اصالت اول بودن اقتصاد ( اولویت اول )

دهم قوانین فله ای و ناکارا متضاد .( 28000 هزار قانون مصوب مجلس شورای اسلامی )

اصلی ترین علت بحران به علت فقدان یازدهم و آخرین مرجع رجوع 

و یازدهم فقدان یک استاد مسلم و جامع ملی در سطح کشوری ( فقدان مرجعیت اعلم علمی و عملی )

با همه این مشکلات هنوز هم اعتقاد دارم اگر حاکمیت به عنوان تنها راه به مرجعیت یک شخص یا یک جمع پنج تا 7 نفره تمکین کند بسیاری از مشکلات به سرعت حل خواهند شد.

مشکل اینجاست که منافع عده زیادی در حکومت حکم می کند که کشور سامان نگیرد ( تعارض منافع مسئولان )


راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 583 ) سفر بخیر آقای دکتر ابراهیم رئی

میگویند وقتی مجلس اول مشروطه خواست به اقتصاد ایران سروسامان بدهد چند کارشناس خارجی از جمله مورگان شوستر استخدام کرد تا به وضع خراب اقتصاد ایران سامانی بدهد .

الحق که کار او بسیار منظم و تحسین بر انگیز بود توانست به بودجه و حقوق قشون سفرا نظم انظباط کاملی بدهد دست خوانین محلی از وصول مالیات کوتاه کند 8 ماه کار او سبب پرشدن خزانه و نظم انظباط عجیبی در دولت وقت شد.

تا جایی که قشون روس و انگلیس نسبت به اخراج او اولتیماتم دادند اگر چه مجلس نپذیرفت اما انحلال مجلس شرایط اخراج او را فراهم کرد.

دقیقا بعد از هشت ماه نامبرده از ایران خارج شد.

بعدها او کتابی بنام اختناق ایران که شرح خاطرات این هشت ماه بود به نگارش در اورد که از مهمترین اسناد شرایط تاریخی آن دوران به حساب می آید؟

خلاصه این کتاب در دو جمله اینست:

فرار ایرانیان از پرداخت مالیات، برای آنان به صورت یک عادت درآمده‌است و مجبور ساختنشان به ترک این عادت آسان نخواهد بود و تا مسئله مالیات‌گیری دقیق در ایران حل نشود و در این مورد دقت لازم به عمل نیاید هیچ‌یک از مشکلات این کشور برطرف نخواهد شد. قدرت دولت‌ها از مالیات رونق می‌گیرد همان‌طور که در بررسی تاریخ ملل، اضمحلال زمامداری‌ها نیز با مالیات مرتبط بوده.

نکته تاریخی و استمراری این دو جمله اینست کشور سر و سامان نمیگیرد مگر به سر وسامان مالی ؟

اینک پس از 120 سال درست سر نقطه صفر هستیم؟ دقیقا سال اخراج مورگان از ایران 1912 میلادی بوده است 1290 هجری.

اما برداشت دوم اینکه روس و انگلیس نظم یافتن مالی خود را در این سال به شدت مخالف منافع خود می دانستند ؟

و عجیب اینجاست که هنوز هم کشورهای بیگانه سر وسامان یافتن اقتصاد ایران به شدت مخالف منافع ملی خود می دانند؟

در اینجا هم به نقطه صفر بازگشتیم خوب در دوره قاجار و پهلوی بیگانگان هم حضور سیاسی و هم حضور نظامی در ایران داشتند.

شاید دخالت آنان توجیح پذیر بود اما بعد از انقلاب چرا هنوز داستان به همان منوال است؟

بعد از انقلاب یک قشر غرب زده زمام امور اداری سیاسی کشور به مانند گذشته در دست گرفتند که اگر خائن نبودند حداقل اعتقادی به استقلال اقتصادی نداشتند و ندارند.

در بطن موضوع بی لیاقتی بی سوادی بی رقیبی زمینه تاخت تاز اینان هموار کرد؟

تا جایکه یکی از رهبران اصلاح طلب (‌ ق) بعد از دو سال از برکناری دولت منصوبش می گوید من در این مملکت قدرت دارم نفوذ دارم ثروت دارم؟

این موضع چه احساسی را زنده می کند.

رهبر و رئیس جمهور کشور هم جناح او نیستند اما گویی  تسلط آقای دکتر رئیسی مانع تحقق اهداف پلید استکبار و غرب نیست.

در بهترین حالت مفهومش اینست که تسلط آنان بر سمت ها و قوانین به اندازه ای هست که می توانند برای ایران تصمیم بگیرند.

تا همچنان ایران ضعیف اقتصادی وابسته نفت و مقروض همیشه گی باقی بماند؟

آیا این موضوع غیر از اینست که ما تسلط بر برنامه ریزی و اقتصاد خویش نداریم.

غیر از اینست که دولت تدارکات چی دیگران است بر اقتصاد تسلط ندارد بر برنامه ریزی تسلط ندارد.

در بهترین حالت عده ای بیسواد بی خاصیت بی عمل بر مسندهای اقتصادی گمارده که نقش بازی کن بازی دیگران هستند؟

سوال بزرگ اینجاست چرا دولت دکتر رئیسی نمی تواند اقتصاد کنترل کند تورم کنترل کند زندگی اقتصادی مردم تسهیل کند؟

پاسخ این سوال بسیار روشن است ایشان خود در این بازی بزرگ نقشی ندارند ( به دیگران واگذار کرده اند)

اما غفلت ایشان و رئیس جمهورهای قبلی زمینه امتداد خاکستر نشینی اقتصاد ایران را فراهم کرده است.

دقت کنید به جملات ذیل : قال امام علی علیه السلام (ع)

یُسْتَدَلُّ عَلَی اِدبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ: تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ َتقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَاخیرِ الاَفاضِلِ» (غرر الحکم، ص 342)

دولتها سقوط نمی کنند مگر به واسطه این چهار غفلت؟
1ـ ضایع کردن اصول (مسائل مهم)
2ـ سرگرم شدن به فروع (امور کم اهمیت)
3ـ به کار گماردن آدم‌های پست
 4ـ کنار گذاردن انسان‌های فاضل

باید اذعان کرد که هر چهار غفلت به شکل افراطی در دولت دکتر رئیسی دیده می شود .

اصلی ترین مسئله کشور اقتصاد است اما فراموش شده ؟

دولت برای نصف گردو بار سفر می بندد 1000 کیلومتر دورتر اما غافل از یک توجه اساسی و حضور در تصمیم گیری های اقتصادی کشور.

ما 200 سال پیش دانش اقتصادی لازم برای برنامه ریزی کلان اقتصادی نداشتیم اما امروز داریم از آن استفاده نمی شود.

همین برنامه هفتم توسعه نشان کامل ناپختگی عجله زدگی و نا کاملی است؟

اگر امروز برای نجات ملی اقتصاد کشور برنامه نریزیم و عمل نکنیم باید گفت فاتحه همه چیز خوانده است.

شکست های پی در پی تیم اقتصادی دولت سیزدهم می دانید چه نتایج غم باری بدنبال خواهد داشت ؟

نگاهی به گذشته کردیم دیدیم چقدر غم انگیز و فرصت سوزانه بوده است بهتر نگاهی هم به آینده نزدیک و دور بیندازیم تا آینده راه هم رصد کرده باشیم

در کوتاه مدت شکست اقتصادی دولت انتخابات مجلس را دگرگون خواهد کرد و جناح مخالف سمت های نمایندگی را یکی پس از دیگری کسب خواهند کرد. اگرچه به اصلاح آنان هم امیدی نیست حداکثر تلاش آنان اینست با غرب ساخت و باختی بکنند نفتی بفروشند لقمه نانی به نسیه به ملت بدهند.

در آنسوی دیگر پرده انتخابات ریاست جمهوری را هم جناح مخالف یا حتی غرب پرستان فتح خواهند کرد و یک دوگانگی رهبری ریاست جمهوری 8 سال دیگر باید تحمل کرد و اینجاست که باید گفت خدا حافظ آقای دکتر ابراهیم رئیسی؟

8 سال دیگر تزویر و نمایش بر صحنه کشور ظاهر شود و ایران بماند ضعف اقتصادی عقب ماندگی تاریخی فقر شورش بدبختی؟

واقعا غیر از آنچه نوشتم شدنی هست؟

بله هست به شرطی که آقای رئیس جمهور قبا و عبا را به زمین بگذارد و وارد گود شود؟

همه مسئولان اقتصادی را برکنار و یک برنامه توسعه گشاورزی صنعتی ملی را پیگذاری و دنبال کند.

دیگر وقتی باقی نیست آقای رئیس جمهور تبعات شکست شما بسیار سنگین تر از این تصمیمات است؟

اصلا فرض کنیم برگشتیم به صد سال قبل سال 1300 از صفر برنامه بگذارید از خلق بخش خصوصی واقعی شروع کنید ؟

اعتبار بزرگترین قدرت دولت است بگذارید روی میز فقط برای توسعه و حمایت از تولید کامل اتومبیل کامیون اتوبوس هواپیما همینطور تولیدات کشاورزی و صنعتی اگر بخواهم یک تصویر از آینده روی میز شما بگذارم 

این خواهد شد بیست میلیون نفر شاغل بیشتر سازنده انواع اتومبیل کامیون اتوبوس هواپیما تولید ناخالص ملی 2000 میلیارد دلاری 

تولیدات کشاورزی 200 میلیون تنی سالانه ؟

این گوشه ای از آینده است اگر بجنبید و گرنه نیازهای امروز کشور و قلت درآمد دولت مردم را فلاکت زده و بدبخت خواهد کرد؟

شما تصویری از اکنون هم ندارید چه رسد به آینده این داستان تلخی است.

هم اکنون کشور به 4500 همت میلیارد تومان وجه نقد نیاز دارد برای اتمام پروژه های عمرانی؟

برای سال آینده نیاز به یکصد هزار کامیون  و یکصد هزار اتوبوس 50 هزار ماشین آلات عمرانی یک میلیون اتومبیل سواری 1000 عدد قطار مترو و راه آهن 100 عدد هواپیمای مسافر بری بزرگ داریم مجموع این نیازها خود به 200 میلیارد دلار در آمد نفتی دارد که امکان تهیه آن نیست؟

لذا اگر امروز دست به این تغییر نزنید باید گفت خدا حافظ  ریاست جمهوری خدا حافظ مجلس اصول گرایی خدا حافظ ..........؟


راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 582 ) رابطه بین اقتصاد ایران و بمبارا

آیا رابطه مستقیمی بین شدت بمباران غزه و اقتصاد خراب ایران وجود دارد متاسفانه پاسخ آری هست ؟

هر چقدر اقتصاد ایران خرابتر و زمینگیر تر باشد غزه شدید تر و هولناک تر بمباران خواهد شد.

چون برداشت مستقیم آمریکا و اسرائیل اینست که خراب بودن وضع اقتصاد ایران مانع بزرگی برای دخالت ایران در جنگ غزه می باشد.

موضوعی که تحلیل گران شبکه بی بی سی و الجزیره در آن متفق قول هستند.

متاسفانه باید اذعان کرد جنگ نیاز شدیدی به منابع مالی دارد بخصوص اینکه محل در گیری بسیار دورتر از مرز ایران قرار دارد.

حتی دشمن در محاسبات خود به این موضوع اشاره هم می کند.

درخواست مکرر گنگره از بایدن برای توقیف منابع آزاد شده ایران در قطر یکی از ابزار های فشار بر تهران است؟

بطور کلی جنگها برای کشورهای درگیر حفره های از هدر رفت عظیم منابع مالی هستند .

از سمت دیگر نیز قدرت مالی خود یکی از ابزار جلوگیری از جنگ به شمار می آیند.

دقیقا جمله معروف امیر کبیر که گفته بود کشوری که 6 کرور ( میلیون ) مالیات می گیرد(ایران ) با کشوری که 600 کرور مالیات ( روسیه ) می گیرد جنگ نمی کند؟

اگر امروز ایران قدرت مالی ابتدای حکومت احمدی نژاد داشت هرگز غزه بمباران نمی شد و اینگونه مردم به خاک و خون کشیده نمی شدند؟

اسرائیل دقیقا می داند در چه شرایطی می تواند بی حیایی کند کشتار کند.

قدرت اقتصادی تضعیف شده ایران محصول حماقت یک مشت سمت پرست یا خائن است که هنوز بر مصادر اقتصادی ایران حکم فرمایی می کنند.

بر خلاف مدارکشان نه سواد دارند نه تجربه دارند و نه قادرند وضع را بهبود ببخشند .

اگر امروز اقتصاد ایران توانا جاری و زایش داشت کشور اینقدر ضعیف و دست بسته نبود .

چه کسانی در خرابی اقتصاد ایران و امتداد خرابیها نقش داشتند و هنوز هم دارند؟

اینان دستشان به خون مردم غزه آلوده است اینان در جرایم رژیم صهیونیستی شریک جرم هستند.

به نظر موضوع ساده می آید طرف خواسته یک مدتی ریاستش ادامه داشته باشد ؟

اما نمی داند که چه جرم عظیمی را باعث شده است.

هنوز هم اقتصاد کشور در سراشیبی تخریب و تضعیف دارد سیر می کند.

در حالیکه به سادگی می توان جلو اینکار را گرفت و اقتصاد کشور در مسیر توانایی هدایت کرد.