راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 665 ) بازدارندگی اقتصادی ستون اصلی دف

زیان اقتصادی جنگ 12 روزه ایران اسرائیل برای دولت پزشکیان می تواند پاشنه آشیل پیروزی باشد. به زبان ساده تر اگر برای جبران زیان اقصادی این جنگ تدابیر منطقی و ملی اتخاذ نشود این زیان می تواند پیروزی کشور را به یک شکست در دراز مدت تبدیل کند. بی گمان مخارج و زیان جنگ سر به صدها همت یا چند هزار همت ختم خواهد شد .

اگر برای پرداخت و تهیه مخارج اکنون اقدام عاجلی به عمل نیاید جنگ در بطن خود مخارج بسیار سنگینی را تحمیل می کند از قبیل اسلحه مهمات حقوق جنگی و خسارات  درمان  اسکان و جبران تخریب ها و غیره

این هزینه ها برای دولتی که از کسر بودجه سنواتی رنج می برد می تواند کشنده باشد .

هزینه جنگ آنچنان سنگین و کمر شکن است که می تواند یک پیروزی تمام عیار جنگی را در دراز مدت به شکستی راهبردی تبدیل کند ( یک تا سه سال آینده)

بخصوص اینکه بخواهد این هزینه ها را با قرض و فشار مالیاتی فراهم کند.

بطور کلی بار دیگر من حاضرم قسم جلاله بخورم که اگر اقتصاد ایران عادی بود و فشار اقتصادی اعم از بی تدبیری و تحریم وجود نداشت هرگز به ایران حمله نمی شد.

تازه حضور صعیف دولت در این زمینه تامین مالی خود پاشنه آشیل دیگری برای تداوم یا تکرار حمله دشمن اسرائیلی آمریکایی خواهد بود.

در واقع دولت های متعدد سبب شدند بنیه اقتصادی ایران روز به روز بیشتر به تحلیل برود تا به ضعف امروز و جمع شدن شیاطین و کرکس ها برای از پای درآمدن این ملت ختم شود.

و منتظر باشند تا از جنازه این ملت تغذیه کنند؟ دو لاشخور کثیف اسرائیل و آمریکا از این جمله هستند.

اما راه حل های پیش رو برای جبران زیانهای جنگ و ترمیم خسارات ؟

الف- استقراض خارجی 

ب- افزایش قیمت انرژی 

ج-افزایش مالیاتها

د-استقراض داخلی از بانکها و اوراق قرضه.

راههای دیگری هم هست که بطور کلی کوچکتر و محدودتر از چهار مورد بالا هستند و نامی از آنها نمی آورم ( بررسی نمی کنیم در این قسمت )  تنها چهار مورد بالا را مورد بحث قرار می دهیم.

در استقراض خارجی مشکلات بسیار زیادی وجود دارند ازجمله محدودیت شدید ایران بخاطر تحریم ها و نبود بانکها و کشورهای مستقل خارجی توانمند و تازه محدودیت های سیاسی و قوانین داخلی ( قانون اساسی )  وجود دارند تازه تنها کشور قابل تعریف در این رده کشور چین است که بسیار محتاط عمل می کند و در واقع باید امکان آن را صفر دانست در حد  ناممکن؟

در قسمت ب- افزایش قیمت انرژی هم اکنون خود پاشنه آشیل ناترازی و شورشهای داخلی را در بر دارد و تازه تا 3 برابر قیمت فعلی هم نمی تواند یارانه پرداخت فعلی دولت برای آن را جبران کند چه رسد به درآمد اضافی برای تامین هزینه جنگ؟

پس این قسمت هم منتفی و خیلی پر مخاطره است ریسک بالایی دارد ( توانایی اقتصادی مردم هم ضعیف است قادر به تحمل این هزینه بسیاری نیستند نه از لحاظ روانی و نه از لحاظ اقتصادی )

در قسمت ج افزایش مالیاتها هم از ناممکن ها در وضعیت فعلی است اولا سیستم ناقص مالیات گیری ایران بسیار قدیمی و مستهلک است وفشار مالیاتی آن بر اقشار ضعیف و متوسط جامعه قرار دارد و امکان افزایش پایه های مالیاتی وجود ندارد از سمت دیگر موجب فرار سرمایه خواهد شد و هر گونه دستکاری در آن به قیمت بسیار سنگین خروج مودیان از بازار کار و تولید خواهد شد با بستن کار کسب ها و بستن کارخانه ها تعداد مودیان بشدت کاهش خواهد یافت همانطور که در سالهای دهه 90 شاهد بودیم

در قسمت د- استقراض از بانکها و اوراق قرضه هم دولتهای گذشته چنان افراط کرده اند که به قول ما قزوینی ها درختی نمانده که کثافت نزده باشی؟ هر آنچه ممکن بوده قبلا استفاده شده هم امکان اسقراض از بانکها وجود ندارد هم فروش اوراق قرضه به شدت در محاق فرو رفته است؟

پس چکار باید کرد.

اما پاسخ اگر دولت حاضر شود مدعی سواد دار بودن همه چیز دان بودن همه خبرها دانسته بودن کنار بگذارد یک راه عادی امکان پذیر و شدنی وجود دارد .

راهی که در آن زیاده روی وجود ندارد سر کیسه کردن نیست فرار مالیاتی را سبب نمی شود. و مقدار آن هم جزئی و بسیار کم اما همگانی است در دستور کار قرار بدهد می توان به بازدارندگی کامل اقتصادی رسید؟                                             حتی شکست کامل تحریمها را زقم زد.

اگر ما بتوانیم یک رقم حیرت انگیز برای همه مردم تعریف کنیم و رقم یک درصد از هر نقل انتقال مالی بعنوان مالیات تعریف کنیم یک پایه همگانی را رقم زده ایم که درآمد دولت به هفت برابر فعلی افزایش خواهد داد .

بدون اینکه عوارض سوء رقم بزند یا فشار بر صنف یا صنعتی موجب شود یک رقم بسیار کم و منطقی ناچیز که اعتراضی را سبب نخواهد شد ( البته با کمک رسانه ها و تحسین چنین کاری ) قابل توضیح است که با این یک درصد کلیه مالیاتهای جاری باید حذف شوند حتی ارزش افزوده ( ارزش افزوده فقط از کالای وارداتی اخذ شود ) 

با این توضیح که دو برابر از این هفت برابر افزایش مختص رفع فقر در کشور بشود .

این یک درصد اقتباسی از زکات است زکاتی که امام صادق ( ع ) می فرماید اگر همه زکات خود را بدهند دیگر فقیری در روی کره زمین باقی نخواهد  ماند.

بله معارف عظیم اسلامی ما قادر است در قرن بیست یکم چنان قدرت اقتصادی را رقم بزند و قدرت اقتصادی بزرگی را حتی در زمان جنگ اقتصادی و نظامی به ارمغان بیاورد.

متاسفانه این گزینه مخالفان زیادی دارد.

اول از همه خود وزرات اقتصاد ودارایی ( کارشناسان درس خوانده به سبک غربی اولین مخالفان آن هستند) البته بنویسید مخالفان بخوانید خائنان ؟

دوم کارشناسان مالیاتی کشور چون از منافع زیادی محروم خواهند شد سیستم امروز بر پایه کارشناسی ممیزی تعریف شده و تعارض منافع دارد برای اینان.

سوم بخشی از اساتید دانشگاه که ساده نگاری مالیاتی را بر نمی تابند ؟

چهارم متاسفانه جناحهای سیاسی مخالف شفاف شدن مالیات و شفاف شدن پرداخت ها هستند و هر کدام از منافع وابستگان جناحی و حزبی خود محافظت کور کورانه می کنند؟

چرا می گوییم کور کورانه برای اینکه باید یک چشمه ای باشد که تو از آب آن سیراب شوی اگر کشوری نباشد حکومت دچار فروپاشی اقتصادی شود دیگر منافع جناحی هم محلی از اعراب نخواهد داشت.

اما با وجود همه مخالفت ها تنها راه بسیار کم هزینه برای کشور همین راه است امیدوارم کسانیکه در کشور دستی دارند کمک کنند حداقل این راه حل در رسانه ها مطرح شود مورد بحث قرار گیرد امید دارم قدرت عالی و طلایی است که می تواند کشور نجات دهد.

به قول پیامبر عظیم الشان :خدا رحمت کند مردی که حقی را دید آن را یاری کند.