سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 580 ) فقدان مدیریت و برنامه استراتژیک

قبل از شروع بحث لازم است یک تعریف مختصر و مفید از برنامه و مدیریت استراتژیک داشته باشیم تا چهار چوب مطلب مشخص شده باشد.

استراتژی برنامه ای عملی است که برای دستیابی به هدفی بلند مدت یا کلی طراحی می شود .

مدیریت استراتژیک یک روند مستمر از ایجاد استراتژی ارزیابی استراتژی و کنترل آن است که برای نائل شدن به اهداف مورد نظر تهیه تنظیم و اجرایی می گردد.

یک روند مدیریتی اصولی برای بررسی احتمالات گوناگون از جمله فرصتها و تهدیدها و آماده شدن برای آنها است.

تعاریف مختلفی وجود دارد من سعی کردم ساده ترین و کاملترین انتخاب کنم لذا چند جمله بالا را مناسب دیدم.

اما برنامه استراتژیک برای ایران یعنی اینکه تعین کنیم ایران باید یک کشور کشاورزی یا صنعتی یا تجاری باید باشد یا مخلوطی از هر کدام بر چه اساسی از مزیت های منابع موجود ( انسانی مالی جغرافیایی معدنی تاریخی ) می توان بهترین استفاده را کرد تا کشور به یک درجه عالی از رشد و توسعه بالندگی نائل آید.

قبل از بررسی کامل موضوع به سابقه تاریخ برنامه ریزی در ایران باز می گردیم این برنامه از زمان رضا شاه شروع شد و متاسفانه تا سال 1334 مجادلات نتیجه ندا د و در این سال با مدیریت ابتهاج اولین برنامه مدون ایران شروع شد .

اما برنامه کلی وجود نداشت نه دولت نه بخش خصوصی نمی دانست چه می خواهد بکند و چه برنامه ای دارد؟

از تعین اهداف خبری نبود از مسیر حرکت از برنامه زمانی از نیروی انسانی مورد نیاز ؟

کشور باید صنعتی شود یا کشاورزی چقدر نیروی انسانی متخصص برای هر کدام مورد نیاز است چند دانشجوی مهندسی باید تربیت کنیم چقدر دانشجوی کشاورزی مالی بانکی بازرگانی و غیره متاسفانه سرگردانی که تا امروز ادامه دارد؟

همچیز باری به هر جهت بود یا به خواست از ما بهتران ( خارجیها ) انگلیس آمریکا و حتی در بعضی مواقع روسها؟

در فقدان چنین برنامه های این انگلیسی ها بودند که برای ایران برنامه تعیین کردند از زمان قاجار  و آمریکا هم همین برنامه را برای ایران با یک تغییراتی پذیرفت و ادامه داد و جای تعجب اینجاست که در فقدان برنامه ملی در ایران هنوز همان برنامه دارد بصورت غیر مستقیم با هدایت آمریکا و انگلیس در ایران اجرایی می گردد؟

این موضوع غیر قابل انکار است حتی جرج بال یکی از معاونین پیشین وزارت امور خارجه آمریکا می گوید ما به شاه نظارت کامل داشتیم این ما بودیم می گفتیم شما به فلان برنامه و فلان راه در زمینه اقتصاد یا نظامی نیاز دارید یا نه ( گازیوروسگی 1371-43)

اینچنین بود که به ایران دستور دادند برنامه اصلاحات ارضی شروع کند برنامه ای که فقط در سال اول محصولات کشاورزی ایران به نصف کاهش داد تا جای که مجله اکونومیست در سال 1977 گزارش داد ایران قبل از انقلاب سفید قسمتی از محصولات کشاورزی صادر میکرد در امسال 2/6 میلیارد دلار واردات محصولات کشاورزی از آمریکا را رقم زده است؟

حاصل پنج برنامه عمرانی پنج ساله زمان شاه منجر شد به رشد صنایع مونتاژی و کالاهای مصرفی با دوام و بی دوام زیر پوشش جایگزینی واردات با تکیه بر نفت و فرار سرمایه از کشاورزی به بخش خدمات واردات و صنعت شهری

رها کردن کشاورزی نابود شدن معیشت 27 میلیون روستایی مهاجرت به حاشیه شهرهای بزرگ افزایش باور نکردنی واردات ایجاد اختلاف طبقاتی عظیم ( نگاه کنید به تحقیق جامع آقای مرتضی حیدر پور و آقای رجب ایزدی 1391)

خلاصه پنج برنامه عمرانی با بودجه بسیار کلان ( 50 میلیارد دلار ) شد  تخریب اقتصاد بومی و بیکاری فقر بیخانمانی یک سوم جمعیت کشور و هجوم به شهرهای بزرگ برای دریافت یک نان بخور نمیر ؟

اما آن برنامه چه بود ؟

برنامه ای مدون و اعلام نشده برای دستیابی به اهداف ذیل:

1- اقتصاد بومی( مبتنی بر کشاورزی صنایع دستی ) ایران باید نابود شود و ایران کشوری وابسته تک محصولی و شکننده باقی بماند تا نفت ارزان با انحصار انگلیسی و یا آمریکایی ( کنسرسیوم ) ادامه پیدا کند؟

2-ایران باید ژاندارم منطقه باشد با سیل فروش اسلحه و دژ محکمی در مقابل کمونیسم باشد و هر کس که به شوروی سابق گرایش پیدا کند باید اعذام گردد نمونه ( تیمورتاش )

3- ضعیف نگهداشتن دولت ایران سرگرم کردن ایران در مرزها تحریک عشایر و همسایگان بر علیه دولت مرکزی؟

4-جلوگیری از شکل گرفتن استقلال مالی مالیاتی دولت ایران به نحوی که دولت همواره با کسری و نیاز مالی مواجه باشد؟ ( آنچه که امروز دولت دارد انجام می دهد تحت عنوان افزایش درآمد مالیاتی چیزی نیست غیر از چاقو کشی ایجاد نا امنی اقتصادی چون افزایش درآمد مالیاتی مانند جراحی می ماند که یک جراح حاذق بدون صدمه زدن به شاهرگ های خونی و عصبی غده چرکین خارج کند صرف اینکه یک چاقو بدهیم دست آدم ناشی بگوییم غده را بیرون بیاور نتیجه اش از قبل مشخص است تخریب گسترده نسوج و رگ های حیاتی و ایجاد هول هراس و خروج سرمایه )

5-جلوگیری از شکل گیری ارتش منظم ملی و مقتدر و جلوگیری از اعمال قدرت نظامی دریایی قوی موثر و دور برد؟

6-عدم توازن نظامی در مقابل بیگانکان به گونه ای که بتوان با یک ضربه آن را متلاشی کرد ( انتصاب افسران فساد ترسو دستمال زن چابلوس )

7-حمایت از عناصر خود فروخته بی سواد و فراماسون در دربار و وزراتخانه ها و حتی انتصاب نخست وزیر مورد اطمینان خودشان؟

8-فقیر کردن و فقیر نگهداشتن قسمت اعظم مردم ایران و عدم رشد نیروی انسانی و سرمایه های داخلی ؟

9-جدا سازی قسمتهای مهمی از خاک ایران مانند افغانستان قفقاز بحرین و این آخری برای تسلط بر خلیج فارس ؟

10- الزام ایران به واگذاری منابع درآمدی مانند گمرک نفت تجارت امتیازات تنباکو و جزایر به دیگران ( خودشان )

11- عدم بکار گیری افراد شایسته در حکومت وزرات دانشگاه وزرات دفاع ( جنگ ) و حذف فیزیکی مانند فرمان قتل امیرکبیر و .....

12- جلوگیری از تحصیل ایرانیان در رشته های اساسی مانند ( مدیریت استراتژیک صنایع هسته ای صنایع دقیق و تکنولوژی های جدید)

13-تربیت عده زیادی فارغ تحصیل بی محل شغل و معمولی در ایران به گونه ای که سالی تا چهارصد هزار لیسانس علوم انسانی بازرگانی اقتصادی تاریخی غیر موثر ( سال 1395 تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی رقم 9 میلیون ششصد هزار نفر  پشت سر گذاشت امروز رقم حداقل یک و نیم میلیون نفر افزایش داشته است )

موارد بیشتری وجود دارد اما کماکان این اهداف به وقوع پیوسته و ادامه دارد.

تمام موارد بال با شواهد تاریخی متعددی قابل توضیح هستند.

متاسفانه این اسب هنوز هم بدون سوار است یعنی هیچکدام از دولتهای بعد از انقلاب نه  قادر به برنامه ریزی بودند نه قادر به اجراء

حتی قادر نبودند روند تخریب ملی برنامه های بیگانگان متوقف کنند؟

امروز حدود نصف جمعیت کشور جمع شده اند حول و حوش استان تهران دقیقا 45 میلیون نفر و بیکاری دارد بیداد می کند؟

هر روز فقط حدود یک میلیون نفر از حومه 80 کیلومتری هجوم می آورند به مرکز شهر تهران و خیابانهای تجاری بدون اینکه شغلی داشته باشند یا حتی دست فروش باشند؟

کنار خیابانها می چرخند برای درآمد شد کارگری شد دلالی شد پیکی اگر نشد حتی دزدی ؟

متاسفانه همین داستان در شهرهای بزرگ دیگر کشور هم به وقوع پیوسته یک پنجم جمعیت کشور هجوم آورده به اطراف مشهد یک ششم جمعیت کشور هجوم آورده به حومه شهر تبریز یک هفتم کشور هجوم آورده حول حوش زاهدان ؟

با این مقدار حاشیه نشینی 25 میلیون نفر کسی نیست از خود سوال کند مگر ما هنوز داریم برنامه های عمرانی زمان شاه را ادامه می دهیم؟

مگر هنوز ما کشور بر اساس واردات و فروش کالاهای مصرفی غربی چینی داریم اداره می کنیم 

بر اساس فروش نفت و واردات کالا جغرافیای کشور تنظیم کرده ایم ( جریان دلالی واسطه گری انحصار گمرگی صنایع مونتاژی زد و بند اقتصادی سیاسی و بانکی سرمایه داری وابسته فساد { درآمد در ایران هزینه و تفریح سرمایه گذاری در خارج } تنظیم کرده ایم )

باید گفت متاسفانه بله انقلاب اسلامی ایران دارد سیستم طراحی شده غربی برای سرکوب کشاورزی اقتصاد بومی خواسته یا ناخواسته هنوز دارد ادامه می دهد؟

با این تفاوت که شاه قدرت مالی نفت را در پشتوانه داشت و ما امروز بر نفت خود تسلط مالکیت نداریم ؟‌ ( معلوم نیست بتوانیم استخراج و فروش داشته باشیم )

اکنون شواهد غیر قابل انکاری وجود دارد که غرب به طرق غیر مستقیم هنوز دارد این برنامه های بالا را در ایران اجرایی می کند؟

در فقدان شناخت دولتهای قبل همین بس که هریک براساس علائق خود راهی را پیش گرفتند که در کانال از پیش کنده شده استعمار به پیش تاختند؟

نمی خواهم دست به افشاگرهای حماقت بار گذشته بپردازم اما لازم است با شواهد تاریخی مزبور بیشتر آشنا شویم؟

احمدی نژاد کشور با 700 میلیارد دلار فروش نفت ورشکسته تحویل دولت بعدی داد ؟

اصلا او برنامه و برنامه ریزی قبول نداشت هرچه می پسندید انجام می داد هرچه قبول نداشت حتی اگر قانون بود و یا سازمان هم بود طومار ش را در گوشه ای می پیچید لوله میکرد نابود می کرد ؟

از خود بیش از پانصد هزار پروژه نیمه تمام روی دست ملت باقی گذاشت که هنوز دارد خاک می خورد.

در واقع رئیس جمهور ارشد ترین مدیر کشور است که باید در مقام اجراء مصوبات استراتژیک ترین اهداف دانشمندان کشور باشد؟

در حالیکه بعضی مواقع رئیس جمهور کشور  نادان ترین عضو دولت بوده است و هرچه توانایی مالی تخصصی کشور بوده نابود کرده است.

 در فقدان برنامه و فقدان مدیران راهبردی و استراتژیک برای کشور هنوز هم غرب به وسیله های ذیل دارد برنامه خود را به ملت ایران تحمیل می کند.

1-با اثر گذاری روی تصمیم مدیران اقتصادی بوسیله رشوه تهدید و سندهای توسعه جعلی مانند صندوق بین المللی پول و سازمان جهانی تجارت و برگذاری همایش های جهانی منطقه ای اعزام کارشناس و استاد مدعو و غیره روشهای پنهان وعده وعید ؟

2-اثر گذاری بر روی رسانه ها و تحمیل نظرات غیر واقعی کارشناسی با رپرتاژ های مکرر و مختلف ایجاد شک و تردید برای مردم و مسئولان

3-اثر گذاری از طریق تحریم امتناع طرفهای تجاری و تهدید شرکای تجاری همینطور با پیشنهادهای بهتر و بالاتر تجاری ( مانند رشوه های کلان عربستان و پیشنهادهای جایگزین اعراب )

4-اثر گذاری روی سرمایه گذاران داخلی صاحبان کارخانه جات و سرمایه داران ملی و خرید های مشکوک بازرگانان ایرانی با دامپینگ ( قیمت شکنی )

5-اثر گذاری روی مدیران متخصص صنعتی کشاورزی با پیشنهاد شغل تابعیت خروج مجانی در نیوزلند آمریکا استرالیا لندن کانادا به منظور خارج کردن تکنولوژی های حساس یا از کار اندازی بخصوص در زمینه های تخصصی  پزشکی صنعتی هسته ای 

6- اثر گذاری از طریق تحریک و شورش تخریب اختلاس ( پیشنهاد حمایت از پناهندگان ) حتی از پناهندگان اختلاس گر نظیر خاوری

7-اثر گذاری از طریق فریفتن آلوده به فساد و فحشا کردن بازی با احساسات شهوانی جوانی ( زوم کردن روی نیازهای روانی جسمی فکری 14 میلیون مجرد و یا مطلقه ) و ترویچ بی حجابی بی دینی بی عقایدی 

8-اثر از تحریک مرتب طوایف عشایر اقلیتها کرد و بلوچ عرب 

9-اثر گذاری از طریق همسایگان شمالی و جنوبی 

10-اثر گذاری از طریق دستکاری در سیستم آب و هوا  ( هارپ )و جلوگیری از حقه آبه از کشورهای همسایه

11- تخلیه ظرفیت های ژئو پلتیک ایران از طریق دور زدن ایران ( ایجاد کریدور های جانبی جعلی )

12-تخلیه امید و تخریب آینده دانش آموزان و دانشجویان با هجوم رسانه ای ( سیاه نمایی تحقیر سازی غیر قابل حل نشان دان مشکلات پروژه نا امید سازی )

13-رو دست زدن سیاسی نظامی اقتصادی به ایران از طریق برنامه صلح دوستی با اعراب عربستان امارات بحرین 

14-تحریک مکرر افکار عمومی بر علیه ایران اسلام و اتهام ترویستی با پروپاگاندا تبلیغی نظیر تصرف جزایر سه گانه امارات و غیره

اینها بخشی از حرکات دنبال کردن برنامه های تهیه شده بر علیه کشور هستند؟

اما چکار باید کرد؟

قبل هر کاری باید بسیار سریع اهداف و برنامه های 25 ساله و پنجاه ساله استراتژیک ایران مشخص و با کمک دانشگاهیان و صنعت کاران 

تصویب شود .

این برنامه باید کشاورزی ایران مبنای توسعه صنعتی قرار دهد باید صنایع دستی ( آنچه که غرب نمی خواهد ابقاء گردد )

اکنون یکصد بیست میلیون تن محصولات کشاورزی با کمک صنعت و برنامه ریزی ملی می توان به دو تا سه برابر در کوتاه مدت افزایش داد.

اگرچه بسیاری از مناطق ایران خشک و بیابانی است لذا لازم است یک برنامه استانی با آمایش جمعیتی  برای توسعه ملی تدوین گردد.

وجه غالب مناطق خشک توسعه صنعتی با تکنولوژی غیر آب بر پیشنهاد شود.

این مهم میسر نخواهد شد مگر با همکاری برگزیدگان شهرستانی استانی باید برای هر شهر و استان برنامه مناسب آب و هوایی منطقه ای مبتنی بر معادن محلی و تاریخ گذشته همان ناحیه برنامه مدون شود .

این تدوین برنامه کار سختی نیست اما رضایت همگانی در آن مشکل است؟

هر چه مسئولان تهیه برنامه دموکرات تر باشند امکان توافق همگانی نزدیک تر و ممکن تر خواهد شد اینجا نیاز به سعه صدر و تمرکز بر وحدت دانشمندان فراخوان داده شده با گرایش ملی کارگشا خواهد بود فقط و فقط منافع ملی فعلی و آینده کشور مد نظر باشد.

تسریع در این مهم از هرز رفتن سرمایه های عظیم کشور جلوگیری خواهد کرد.

بر اساس این برنامه برایمان مشخص خواهد شد که چقدر در سال فارغ التحصیل معلمی پزشکی مهندسی کشاورزی حتی با درج گرایش مربوطه مورد نیاز خواهد بود

این برنامه نشان خواهد داد که کیفیت و کمیت برنامه های توسعه عمرانی پنج ساله بر چه مداری باید حرکت کند؟ ( در واقع پیش نیاز برنامه عمرانی هفتم تهیه نقشه راه جامع توسعه کشور است و برنامه هفتم در قالب چنین برنامه ای مفهوم و معنا پیدا خواهد کرد)

جگونه کشور باید از تک محصولی نجات پیدا کند؟

این موضوع خیلی مهم و اساسی است . یکی از اصلی ترین دلایل انعقاد برجام همین احتمال گریز ایران از دام نفت بود دقیقا به سخنرانی اوباما مرتبت با اقناع گنگره در موافقت با برجام اشاره ایشان به همین موضوع بود ( دقیقا تحریم ها دارند بی اثر می شوند ایران هم به تحریم دارد واکنش دفاعی نشان می دهد)

حتی توافق فعلی دولت بایدن با آزاد سازی 6 میلیارد دلار وجوه ایران در کره جنوبی و آزادی زندانیان در همین اثر نهفته است فروش نفت ایران بلامانع باشد ( ترس بسیار شدیدی غرب دارد از اینکه اقتصاد ایران بدون نفت ادامه پیدا کند)

ما نباید نفت را کنار بگذاریم اما باید ناف آن را از بودجه قطع کنیم فروش نفت فقط برای صندوق توسعه ملی محافظت شده باید باشد.

اصلا امروز قدرت صنعتی ایران اجازه تبدیل تمام نفت استخراجی به محصولات مرتبط می دهد.

یک مشکل اساسی کشور نبود فارغ التحصیلان مدیریت و برنامه ریزی کلان و استراتژیک کشور است؟

با وجود یازده میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی ما ده نفر فارغ التحصیل برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک جامع نداریم؟

یک سرفصل های در تحصیلات رشته های مشابه در دانشگاههای کشور وجود دارد اما متاسفانه بیشتر آنها در رابطه با شرکتهای تجاری هستند .

تنها دانشگاه تربیت مدرس تعداد شش نفر در سال دانشجوی دکترا می گیرد که تکافوی کشور نمی کند تازه گرایش های آنان خود مسئله دارد؟

فقدان برنامه ملی فقدان برنامه ریزان اصولی فقدان مدیران کلان کشوری سبب شده تا دولتها مثل اسب  عصاری دور خود بگردند

تازه بعد از هشت سال ببینیم هنوز در نقطه صفر هستیم از این همه حماقت به کجا شکایت باید ببریم؟